مدیریت زمان

مدیریت زمان

منوي اصلي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 5
بازدید کل : 10586
تعداد مطالب : 10
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


راههای طلایی برای مدیریت زمان

راههای طلایی برای مدیریت زمان
همیشه پیش خود فکر می‌کنیم که غافلگیر زمان می‌شویم، چرا برای ما این اتفاقات بیشتر رخ می‌دهد و نه دیگران؟ چرا زمانی که آمادگی این اتفاقات را داریم رخ نمی‌دهند؟ و زمانی پیش می‌آیند که آمادگی آن را نداریم؟
 

همیشه پیش خود فکر می‌کنیم که غافلگیر زمان می‌شویم و زمان آن طور که باید و شاید به ما اجازه نمی‌دهد کارهای که در ذهن و شاید حتی در رویاهای خود می‌پرورانیم به انجام برسانیم. بهترین فرصت‌ها و یا بدترین آنها همیشه زمانی رخ می‌دهد که انتظار و امادگی‌اش را نداشته‌ایم. حتما شما هم با چنین موقعیت‌های دشواری روبه رو شده‌اید و توضیحات گفته شده را به راحتی درک می‌کنید‌. چرا چنین می‌شود؟ چرا برای ما این اتفاقات بیشتر رخ می‌دهد و نه دیگران؟ چرا زمانی که آمادگی این اتفاقات را داریم رخ نمی‌دهند؟ بلکه زمانی پیش می‌ایند که آمادگی آن را نداریم؟

پاسخ همه‌ی این سئوالات در بحثی به نام "مدیریت زمان" نهفته است. مدیریت زمان یعنی چی؟ و این بحث به چه معناست؟ یعنی اینکه از فرصت‌های و لحظه‌هایی که داریم بهترین استفاده را داشته باشیم، حتی زمانی که منتظر چنین پیش‌امدی نباشیم. شاید این صحبت‌ها به نظرتان تکراری باشد اما یک تفاوت دارد و آن این است که راه کارهایی ارائه داده‌ایم تا شما بتوانید از زمان خود استفاده بهینه داشته باشید:

1. لازمه‌ی و شرط اصلی مدیریت زمان این است که شما هدف‌های اصلی زندگی خانوادگی و شخصی خود را مشخص کنید و بهترین روش این است که هدف‌تان را بنویسید و در این امر برنامه‌ریزی، دقت و تلاش زیادی را به خرج دهید تا بتوانید به اهداف خود نایل شوید چون اگر یکی از عامل‌های گفته شده نباشد در راه سر در گم خواهید شد.

 2 . رسیدن به هر هدفی حتی خیلی کوچک نیاز به زمان مناسب دارد و به تدریج صورت می‌گیرد، اگر تلاش لازم را انجام می‌دهید ولی به نتیجه‌ای که می‌خواهید نمی‌رسید، ناراحت و نگران نشوید به تلاش خود ادامه دهید. تلاش‌های ما همانند مثال یک درخت و باغبان آن است. ما باغبان و تلاش‌هایمان مانند یک درخت است. باغبان درخت خود را آبیاری می‌کند، مواظب آن است تا در فصل مناسب از میوه‌های درختش استفاده کند و انتظارات خود را برای فصل تابستان نگه می‌دارد و این امید را ندارد که درختش در فصل زمستان به او میوه بدهد. پس شما هم تلاش خود را بکنید اما منتظر باشید تا زمان باروری درختتان فرا برسد.

 3. رسیدن به هر هدف نیازمند انجام چندین فعالیت کوچکتر است. شما باید چندین قدم کوچکتر را بردارید تا به اهداف بالاتری برسید. تلاش می‌کنیم ریز..ریز همانند ابر که همه می‌دانیم ابر حاصل تلاش قطره قطره‌های اب است تا تبدیل به ابری پربار می‌شود. پس یادمان باشد برای پر بار شدن ابر باید از قطره قطره‌های اب شروع کنیم.

4. بدون داشتن هدف‌های قابل وصول و مشخص شما نمی‌توانید درباره مدیریت زمان خود تصمیم بگیرید. پس هدف‌هایی را در نظر داشته باشید که بتوانید به آنها برسید، نکته‌ی مهمی که در اینجا حائز اهمیت است این است که در حد تلاشتان، رزو و هدف داشته باشید نه کمتر نه بیشتر. زیرا اگربیشتر از تلاشتان ارزو داشته باشید چون به آنها نمی‌رسید دچار سرخوردگی و افسردگی خواهید شد.

 5. برنامه‌های زمانی در خانواده تا حدودی به برنامه‌های زمانی یکایک اعضای خانواده بستگی دارد. اگر برنامه‌ریزی و هدفی برای زندگی شخصی و خانوادگی خود دارید این کار مستلزم همکاری و یاری تمام اعضای خانواده است.

6. اگر هدفی را دارید که گروهی است و لازمه‌ی آن تلاش تمام اعضای گروه است متناسب با توان خود و اعضای گروه گام بردارید نه خیلی سریع نه کند.

7. اولویت‌ها در یک زمان تغییر پذیرند ولی لازم است در هر زمانی اولویت‌ها را بازنگری کنید و تغییر دهید. گاهی تلاش‌های شما فراتر از آن که پیش بینی می‌کردید می‌رود پس در این جا و در این مرحله باید تغیری دراهداف خود ایجاد کنید. و یا بر عکس متوجه می‌شوید که قادر به تلاش در این حد نیستید پس در اهداف خود یک باز نگری داشته باشید.

 8 . از همسرتان و یا والدین خود انتظارات افراطی نداشته باشید. به طور کلی افراد کمال طلب آماده مساحمه و اتلاف وقت هستند. این گونه از افراد با ادعای اینکه کسی به آنها کمک نکرده و زمینه موفقیت آنها را فراهم نکرده است کارهای خود را توجیح می‌کنند. درسته که کمک و مساعدت دیگران در موفقیت‌های ما نقش دارد اما این نقش تا حدودی اهمیت دارد و بیشتر درصد موفقیت به تلاش‌های خود فرد بستگی دارد.

9 . برای برنامه‌ریزی بهتر اوقات خود نیاز به توجه به خود، همسر و یا افرادی که می‌توانند به شما کمک کنند دارید. زیرا تشویق و دلداری و مساعدت دیگران نقش بسزایی در پیشرفت سریع تر شما دارد .

10 . سعی کنید بعضی از باورهای نادرست درباره مدیریت ناکارآمد زمان را در ذهن خود از بین ببرید. مثلا خیلی از افراد می‌گویند از فلان روز یا از فلان تاریخ شروع می‌کنم به درس خواندن، شروع می‌کنم به کار کردن یا.. نه اینها همه باورهای غلط است. از همین امروز تصمیم بگیرید و تلاش خود را شروع کنید به امید آینده‌ای واهی نباشید. چون اگر منتظر چنین روزی باشید هیچ وقت، چنین روزی فرا نمی‌رسد.

11 . در گذشته توقف نکنید و افق‌های زیبایی را برای خود ترسیم کنید. تنها از گذشته خود درس بگیرید و به عنوان موتوری برای حرکت به جلو از آن استفاده کنید نه برای حرکت به عقب.

12. این باور را درخود ایجاد کنید که شما مسئول زندگی و اعمال شخصی خود و خانواده تان هستید. بعضی از افراد عادت دارند همیشه مشکلات و سختی‌های که برایشان در جریان زندگی پیش می‌آید را به گردن دیگری می‌اندازند برای اینکه خود را تبرئه کنند راهی بهتری از این را نمی‌شناسند. اگر متاهل باشند، تقصیرات را به گردن همسر خود می‌اندازند، و اگر مجرد باشند، پدر و مادر خود را مسئول تمامی این مشکلات می‌دانند. اما این موضوع ا را باور کنید که تنها شما و شما هستید که مسئول تمامی مصائب و مشکلات زندگی خود هستید. پس برای حل آنها باید خودتان به تنهایی گام بردارید.

نويسنده: حامد تاريخ: یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

9 راه حل برای مدیریت زمان

با این عقیده که هیچ وقت برای هیچ کاری دیر نیست، موافقیم ولی باید بپذیریم که زمان بی نهایت نیست و تا به خودمان بجنبیم فرصت ها را از دست داده ایم.

 

 

● همه چیز را بنویسید

 
قبل از هر چیز باید روشی که در حال حاضر از زمان خود استفاده می کنید را تحلیل و بررسی کنید. ممکن است به دلیل تکرار روزمره نتوانید دقیقا زمان های اتلاف وقت خود را بشناسید، به همین دلیل بهتر است از یک دفترچه یادداشت برای ثبت دقیق وقایع روزمره استفاده کنید. پس از ثبت وقایع هنگام تجزیه و تحلیل آنها خودتان متوجه فعالیت های غیرضروری خواهید شد. اصلا نگران نباشید همین که شروع به مدیریت زمان خود کنید، متوجه اهمیت این موضوع خواهید شد.

 
● فعالیت ها را اولویت بندی کنید
 

اولویت بندی یکی از قدم های مدیریت زمان است. این کار به شما کمک می کند که کارهای غیرضروری را که نه تنها اوقات خوشی برای شما نمی سازد بلکه زمان حال را هم از شما می گیرند و شما را از اهدافتان دور می کند، حذف کنید. اصلا فکر نکنید که مجبورید تمام روز کارهای خط کشی شده انجام دهید یا هر کار تفریحی و لذت بخشی زائد به حساب می آید. اتفاقا باید برای تصمیم گیری درباره فعالیت هایی که باید انجام دهید باید فعالیتی را حذف کنید که از آن لذت نمی برید یا به خوبی از عهده انجام آن برنمی آیید. برای شروع اصلا تلاش نکنید مسئولیت هایی بیش از آنچه می توانید به صورت معقول انجام دهید را به عهده بگیرید، پس از اینکه فهرست کارهای روزانه را به میزان قابل قبولی از مسئولیت ها کاهش دادید، زمان برنامه ریزی فرا می رسد. به یاد داشته باشید ساعت های محدودی در یک روز وجود دارد. سعی نکنید به نتایجی ماورای قابلیت های خود دست پیدا کنید. زمانی را فقط برای خودتان در نظر بگیرید. برای دستیابی به حداکثر عملکرد به زمان خواب و استراحت کافی احتیاج دارید.

 
● از مزاحمت ها جلوگیری کنید

 
لازم نیست همواره پذیرای کسانی باشید که می خواهند با شما گپ بزنند. این افراد می توانند مانع بهره وری و باعث به هم ریختگی محیط یا ذهن شما شوند. با بستن در اتاق کار یا حذف ارتباط چشمی می توانید به آنها بفهمانید که شما اکنون مشغولید و وقت اضافه ندارید.

 
راه دیگر برای کاهش مزاحمت، جواب ندادن به تلفن است. تماس های تلفنی می تواند خیلی وقت گیر باشد. برای مثال شما در حال انجام کار مهمی هستید که نیاز به تمرکز بالایی دارد و ناگهان دوست شما با بی اطلاعی از شرایط شما با یک تماس طولانی تلفنی وقت زیادی از شما می گیرد، به طوری که پس از پایان تماس تلفنی حس می کنید انرژی زیادی از شما گرفته شده و همچنین رشته کار از دست شما رفته است، بنابراین از خاموش کردن یا بی صدا کردن تلفن نترسید. پس از پایان کارتان می توانید پیام ها و تماس ها را چک کنید.

 
● راهزنان وقت را شناسایی کنید

 
راهزنان وقت همان طور که از نام شان پیداست، وقت را از ما می دزدند و تا به خودمان می آییم می بینیم زمان به انتها رسیده و وقت مان تمام شده و این اصلا خوشایند نیست. صحبت های کم اهمیت، مهمانان ناخوانده، تلفن های مزاحم و بی اهمیت، دوباره کاری، ناتوانی در نه گفتن به خواسته های بیجا و برای هر کاری امروز و فردا کردن، بعضی از راهزنان وقت هستند که همه ما با آنها سر و کار داریم. زنده کردن وقت های مرده ای مثل وقت هایی که در انتظار هستید، انجام همزمان بعضی کارها، نه گفتن به خواسته های بی اهمیت و عقب انداختن کارهای بی اهمیت

 
به جای عقب انداختن کارهای ضروری، راه حل های ساده ای برای ایجاد وقت هستند.

 

● همه کارها ضروری نیستند

 

سعی کنید کارهایی را انجام دهید که به آنها احتیاج دارید. این نوع کارها را در فهرست کارهای تان یادداشت کرده و بعد کارهای فهرست را اولویت بندی کنید. با انجام این عمل روزتان را کنترل می کنید و در پایان روز احساس خوبی خواهید داشت. همچنین می دانید که چه فعالیت هایی را انجام نداده اید و روز بعد آنها را به اولویت های روزانه اضافه خواهید کرد.

 

● بر بهره​وری تاکید کنید نه سرگرم بودن

 
برای اینکه از خودتان رضایت بهتری داشته باشید لازم است کارها را به طور کارا و موثری انجام دهید نه اینکه فقط خود را سرگرم و مشغول کنید. همین که کارها را با عملکرد بهتری و سروقت انجام دهید در افزایش خودباوری و اعتمادبه نفس هر روز شما تاثیر بسیاری دارد.

 
● کارها را بشناسید


از نظر مدیریت زمان کارها به چند دسته تقسیم می شوند. یک دسته کارهای مهم و فوری هستند؛ این دسته کارها افراد موفق و ناموفق را از هم جدا می کند و معمولا افراد ناموفق کسانی هستند که آنها را به تعویق می اندازند. دسته دوم کارهای فوری و بی اهمیت هستند؛ این کارها با اهداف اصلی ما هم جهت نیستند اما انجام می شود. یک دسته دیگر هم کارهای کم اهمیت و غیرضروری هستند. گاهی بعضی از ما به دلیل ناتوانی در انجام کارهای مهم و فوری یا از روی تفریح و تفنن و گاهی برای فرار از تمرکز حواس خود را به این کارها سرگرم می کنیم.موفقیت در مدیریت صحیح زمان وابسته به تفکیک کارهای مهم و غیرمهم است. اگر می خواهید درست عمل کنید از کارهای غیرمهم فاکتور بگیرید و صرف نظر کنید.

 
● ۹ راه حل برای مدیریت زمان

 
۱. فهرستی از مهم ترین کارهای خود تهیه کنید.

 
 

۲. دفترچه زیبایی انتخاب کنید تا از نوشتن در آن لذت ببرید.

 
 

۳. هر روز را با کارهای مهم شروع کنید.

 
 

۴. همیشه از خود بپرسید هم اکنون بهترین کاربرد وقت من چیست؟

 
 

۵. کاری که برای انجامش با خودتان قرار گذاشته اید را هم اکنون شروع کنید.

 
 

۶. کارهای زیادی را همزمان با هم انجام ندهید.

 
 

۷. یک روز را هزار بار تکرار نکنید.

 
 

۸. برای ارزیابی زمان خود فهرست زمان بندی را مرور کنید.

 
 

۹. هر روز فرصتی را به فکر کردن اختصاص دهید.

نويسنده: حامد تاريخ: یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

شوق یادگیری، توفان مغزی

بی شک مهمترین شرط در تمرکز حواس، علاقه است . هرچه علاقه فرد به یک موضوع بیشتر باشد ، تمرکز فکر وی بر آن بیشتر خواهد بود. متخصصان حافظه و یادگیری معتقدند هنگامی که شخص اظهار می دارد « من حافظه ندارم » به او می گوییم : نشانی منزل مسکونی ات را می دانی ؟ چون وی پاسخ مثبت می دهد ، می گوییم پس تو حافظه داری . اگر نداشتی نبید هیچ نشان و تظاهری را از داشتن حافظه نشان می دادی .
ولی شخص اصرار می کند «من حافظه ندارم »، یا «حافظه من خیلی بد است» چون درس جغرافی را که دیشب خوانده بودم به خاطر نمی آورم. وقتی به زندگی او وارد می شویم ، متوجه می شویم به بازی فوتبال علاقه زیادی دارد. از او در ین باره سؤال هیی جزیی و حاشیه ی می پرسیم، با کمال تعجب مشاهده می کنیم او حتی شماره پیراهن بازیکنان ، باشگاه آنها و نتیج مسابقه هی قبلی آنها را به خاطر دارد. چه حافظه توانیی .
وقتی شما به موضوعی علاقه داشته باشید ، خود به خود بر آن متمرکز می شوید . بیشتر دقت می کنید و به راحتی آن را به حافظه می سپارید و بعد هم خیلی راحت به خاطر می آورید . اساساً تمرکز حواس و حافظه لازم و ملزوم همدیگرند. معمولاً علاقه بیشتر به تمرکز بیشتر و مرور ذهنی بیشتر به خاطر سپاری بهتر می انجامد.
طبیعی است یاد آوری سریع تر مشروط به علاقه است وتا علاقه نباشد تمرکز نیز وجود نخواهد داشت و تا تمرکز نباشد ، حافظه نیست و تا ذهن آماده نباشد ، یادگیری و موفقیت آموزشی فراهم نخواهد بود، لذا می بینیم که بنیان تمام موفقیت هی تحصیلی و همچنین شغلی و دیگر موفقیت ها هما ن علاقه است .
آنجا که شما علاقه دارید ، قطعاً موفقیت و پیشرفت دارید. هنگامی که از عدم تمرکز حواس خود گله دارید، وقتی غرق دیدن فیلمی مهیج یا تماشی مسابقه ورزشی مورد علاقه خود یا بازی شطرنج یا خواندن یک رمان جالب یا حل جدول و یا مطالعه یک درس مورد علاقه تان هستید ، نسبت به سر و صدا ، حضور دیگران یا عوامل حواس پرتی دیگری که در محیط اطراف تان هست، هیچ واکنشی نشان نمی دهید ، که ین نشان از تمرکز عالی شما دارد. چنانچه به موضوعی علاقه دارید ، دوست دارید درباره آن بیشتر بدانید و میل به فراگیری بیشتر موجب می شود تمرکز بهتری داشته باشید ، از طرفی هر چه بیشتر فرا بگیرید و بیشتر بدانید ، علاقه شما به مطلب بیشتر می شود و باز علاقه بیشتر ، میل به فراگیری بیشتر و…
اما بید مطالب زیادی مطالعه کنید و در ین مطالعه تمرکز حواس داشته باشید تا بتوانید یاد بگیرید و به خاطر بسپارید و در نتیجه به موفقیت تحصیلی دست یابید . طبیعی است خیلی از درس ها یا مطالب عمومی مورد علاقه ما نیستند ، با آنها چه کار کنیم ؟ مسلماً نمی توانیم مطالعه درس یا مطالب را کنار بگذاریم و فقط درس ها یا مطالب مورد علاقه خود را مطالعه کنیم. تنها راه حل ین است ، که به طریقی خود را به آنها علاقه مند کنیم . چگونه درس بخوانیم ؟
ین سؤالی است که اکنون در ذهن شما یجاد شده است ، شما مجبورید درس ها و یا مطالبی را بخوانید که به آنها هیچ علاقه ی ندارید و واقعاً نمی دانید با ین بی علاقگی و در نتیجه عدم تمرکز و در نتیجه عدم یادگیری در آن درس چه کنید . به هر حال هر کس ممکن است از یک یا چند درس اصلاً خوشش نیید اما در عین احساس ین بی علاقگی، ضرورت یجاد علاقه را هم احساس می کند.
توجه به نکات اصلی ، یعنی برجسته ترین چیزها ، الزامی است، زیرا تسلط بر تمام جزئیات موضوعی غیر ممکن است . هنگامی که فرد مهارت لازم را در کاری به دست آورد ، اعمال ابتدیی به صورت یک کار عادی در می ید و دیگر به تمرکز روی آنها نیازی نیست و قدرت تمرکز بری کارهی بزرگتر آزاد می شود .

● اطلاعات اولیه

به احتمال قوی مهمترین راه یجاد علاقه ، کسب اطلاعات اولیه در باره موضوع مورد نظر است. هرچه اطلاعات اولیه شما و دانسته هی ابتدیی شما در زمینه موضوع بیشتر باشد خود به خود کشش بیشتری بری فراگیری آن خواهید داشت . در نتیجه تمرکز بهتری در آن به دست خواهید آورد . ین همان ارتباط علاقه و میل به فراگیری است.
هر چه می توانید اطلاعات اولیه و سطحی خود را افزیش دهید، چه ین اطلاعات در راستی موضوع باشند و یا نباشند . بری مثال ، در درس فیزیک قبل از ین که فرمول هی پیچیده اصطکاک را مطالعه کنید ، لازم است به کسب اطلاعات اولیه و ابتدیی درباره اصطکاک بپردازید ، اگر چه ین مطالب پیش پا افتاده ، سطحی و بی ارتباط با آن فرمول هی پیچیده به نظر می رسند ، اما شور و شوق و میل به فراگیری و در نتیجه تمرکز حواس شما را افزیش خواهد داد.

● اهمیت مطالعه قبل از ورود به کلاس

شید تا به حال به ین موضوع فکر کرده باشید که چرا دبیران و استادان شما ین قدر به شما تأکید می کنند قبل از ورود به جلسه بعدی ، مطالعه سطحی و اجمالی و سریعی بر آنچه قرار است تدریس شود داشته باشید . علت ین تأکید به خاطر همین تأثیر اطلاعات اولیه است . با دانستن اطلاعات اولیه شوق یادگیری و جذبتان فراوان تر می شود و به یقین درک بهتری از صحبت هی مدرس خواهید داشت . هرچه بار بیشتری روی حافظه خود بگذارید قوی تر شده و هر چه بیشتر به آن اعتماد کنید قابلیت اعتمادش بیشتر می شود .

● چگونگی اطلاعات اولیه

بری کسب اطلاعات اولیه بید دقت شود ین اطلاعات ، ویژگی هی لازم را داشته باشند . هر مطلبی نمی تواند اطلاعات اولیه تلقی شود . بید به خاطر داشته باشیم اطلاعات اولیه قرار است در ما شوق و رغبت یجاد کند و ما را به فراگیری بیشتر وادارد، بنابرین:

۱) اطلاعات اولیه باید ساده باشند:

اگر شما در ابتدا مطالب دشوار و سخت را جست وجو کنید و به آنها توجه نشان دهید ، به جی علاقه مند شدن به آنها بیزار می شوید، اطلاعات اولیه بید ساده ترین مطالب باشند.

۲) اطلاعات اولیه بید کم حجم باشند :

با وجود آن که اطلاعات اولیه فراوانی در اختیار شماست که همگی ساده اند ، توصیه می شود همه ین اطلاعات را یکجا نگیرید. یکی از اصول مهم یادگیری و قوانین پیه ی حافظه ین است : یادگیری تدریجی است . اگر شما ۹ ساعت مطالعه مستمر جغرافی را در یک روز به یک ساعت مطالعه در ۹ روز تبدیل کنید و یا ۱۸ ساعت مطالعه پشت سر هم در یک روز را به ۶ ساعت مطالعه در ۳ روز تقسیم کنید ، بازده فوق العاده بیشتری خواهید داشت. یادگیری یک باره مطالب ، شما را زود خسته و بی علاقه می کند . درست مثل آن که بخواهید در یک روز از صبح تا شب نیمی از کتاب را یاد بگیرید . اصل یادگیری تدریجی هم بر یجاد علاقه استوار است. اطلاعات فراوان و یکباره به راحتی شما را از آن درس بیزار می کند.

۳) اطلاعات اولیه بید به شکل خوبی ارائه شوند:

انتقال اطلاعات اولیه به شکلی خوب و دوست داشتنی، شوق شما را بری فراگیری بیشتر افزیش می دهد . آموزگاری را به خاطر بیاورید که مطالب را به زبانی خوشیند به شما انتقال می دهد و در همان روز آن چنان تأثیری بر شما می گذارد که شیفته آن درس می شوید .
وقتی که مشغول درس خواندن هستید، مانند آموزگارتان مطالب را به شکلی زیبا بری خود بیان کنید و در خود علاقه یجاد کنید ، بویژه درس هیی که آموزگار شما آنها را خشک و جدی و نه چندان خوب ارائه می دهد ، حتماً از ین روش استفاده کنید .

۴) به کاربردهی علمی مطالب علمی فکر کنید:

کاربرد مطالب را در زندگی خود جست وجو کنید قبل از آن که به سراغ مفاهیم پیچیده اصطکاک بروید به ین فکر کنید که زمستان ها در هوی سرد ، دستان خود را به هم می مالید تا گرم شوند . قبل از ین که مثلثات بخوانید به ین فکر کنید که تمام حرکات کشتی ها روی اقیانوس ها براساس نسبت هی مثلثاتی انجام می گیرد .
قبل از ین که شیمی بخوانید و واکنش هی گرما زا و گرماگیر را بفهمید به ین فکر کنید که اخیراً چیزی به نام بخاری جیبی اختراع شده که در زمستان دست هی شما را گرم می کند. قبل از ین که گرانیگاه و مرکز ثقل چیزی را بیاموزید به ین فکر کنید که چرا برج معروف پیزا در یتالیا با همه کج بودنش فرو نمی ریزد .
بعضی از مطالب کاربردهی رفتاری دارند، می توانیم قبل از خواندن آنها به ین کاربرد هیشان فکر کنیم. بری مثال، قبل از ین که بخوانیم هفته دوم تا ششم زندگی جنینی مقارن با رشد سریع و اختصاصی شدن اندام ها و دستگاه هی مختلف بدن است به ین فکر کنیم که سلامت یا عدم سلامت جسمی و روانی مادر و پدر چه تأثیری بر جنین دارد و رفتارهی مناسب والدین و اطرافیان آنها چگونه می توان باشد. قبل از ین که قانون عمل و عکس العمل نیوتن را بخوانیم به ین فکر کنیم که تمام اعمال ما به خود ما باز می گردد و به قول شاعر : هرچه کنی به خود کنی ، گر همه نیک و بد کنی . قبل از ین که قاعده «هوند » را در شیمی بخوانیم ، تا زمانی که هر یک از اربیتال هی هم انرژی ، یک الکترون نگرفته باشد ، هیچ یک از آنها پر نمی شود به ین فکر کنیم که ما هم بید در همه زمینه هی زندگی به موازات هم پیشرفت کنیم .
رشد یکجانبه ، قانون طبیعت نیست و به همین خاطر محکوم به شکست است ، اگر در زمینه مالی داریم پیشرفت می کنیم در زمینه معنوی هم بید با همان سرعت به پیش رویم ، اگر در زمینه علمی موفقیت کسب می کنیم ، بید در عمل به همان اندازه موفق شویم، اگر در زندگی اجتماعی به مراتب عالی می رسیم بید در زندگی خصوصی هم خود را به همین مراتب عالی برسانیم . خلاصه آن که اجازه ند هیم که در یک زمینه از سیر زمینه ها عقب بیفتیم ، درست مانند اتم هی عناصر که قاعده هوند را اجرا می کنند .
اگر کمی دقیق شوید و ذهن خود را به کار بیندازید کاربرد تمامی علوم را در لحظه لحظه زندگی خود حس می کنید و هرچه بیشتر آمیختگی دانش را با زندگی روزمره درک کنید علاقه مند تر و مشتاق تر می شوید . در واقع دانش بشری از دقت کردن به زندگی ساده و طبیعی پدیدار شده است . اطلاعات اولیه مهمترین قانون علاقه مندی است .
نقش اطلاعات اولیه بسیار مهم است . وقتی شما به تماشی مسابقه فوتبال مشغولید ، همین که اطلاعات مختصری در باره آن داشته باشید ، مثلاً بدانید که خطا در محوطه ۱۸ قدم ، ضربه پنالتی را بری تیم مقابل به ارمغان می آورد ، باتمرکز و علاقه بیشتری آن را دنبال می کنید تا مادر بزرگ شما که هیچ اطلاعات اولیه از فوتبال ندارد و تصور می کند ۲۲ نفر بیهوده به دنبال توپ از ین سو به آن سو می دوند. مسلماً مادر بزرگ شما خیلی متعجب می شود وقتی شمارا بی خبر از اطراف خود آنچنان غرق تماشی فوتبال می بیند.
امروزه از ین روش بری علاقه مند کردن افراد به موضوعات خاص استفاده می کنند ، تصویر یک فوتبالیست مشهور را داخل یک بسته آدامس می گذارند و زیر آن نامش را می نویسند . هیچ وقت سوابق ورزشی او را به صورت اطلاعیه در بسته آدامس نمی نویسند، چرا که همین قدر کافی است. به همین سادگی و کم حجمی و به خوشیندی شیرینی آدامس کافی است که شما خود به خود به هر خبری درباره او متمرکز و حساس شوید.
بید دقت داشت ، اطلاعات اولیه ی از دروس قبل ، از گفته هی آموزگار و یا از صحبت دوستان به شما در جست وجوی یافتن اطلاعات اولیه و یا آموختن آن درس کمک می کند. ین همان چیزی است که می گویند اگر در هردرس از پیه قوی باشید و مطالب آن را اساسی بخوانید، راحت تر نیز موضوع را فراخواهید گرفت. مثلاً قبل از فراگیری انتگرال ، بید مفهوم مشتق را دریابید. قبل از آن که حد را بفهمید نمی توانید مشتق را درک کنید و بری فهمیدن حد بید هندسه را خوب یاد گرفته باشید که پیه آن هم تصاعد عددی است .
بعضی ها وقتی می خواهند درسی را یکباره بخوانند یکباره به سراغ فرمول ها و حفظ آنها می روند و چون کاری را از وسط شروع کرده اند و اطلاعات زمینه ی و پیه ی ندارند ، درست و اساسی آن را فرا نمی گیرند و بی علاقه و کلافه می شوند. درست مثل ین که شما بخواهید یک سریال تلویزیونی را از قسمت دهم تماشا کنید. تا کسی به شما درباره ۹ قسمت گذشته توضیحاتی ندهد ( البته ساده و مختصر و کم حجم ) شما به تماشی قسمت دهم علاقه چندانی پیدا نمی کنید .

نويسنده: حامد تاريخ: یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برای وقت خود مدیر خوبی هستید؟!

چگونه می توانیم از وقت، بهره کافی و بهتری ببریم؟!

آیا می توان عقربه های ساعت را متوقف کرد و گذشت زمان را کندتر؟

اگر پاسخ به این سؤال منفی است؛ پس چگونه می توانیم بر اندوخته های زمانی خود بیفزاییم و از وقت، بهره کافی و بهتری ببریم؟

در یک کلمه می توان گفت «مدیریت صحیح بر وقت» است که ما را به مقصود خواهد رساند. مطالعات و تجربیات نشان داده است که مسئله اول در مدیریت وقت، از بین بردن عوامل اتلاف وقت است. باید این عوامل و آفات را شناخت و آن ها را از سر راه برداشت.

این آفات و عوامل در سه زمینه خلاصه می شوند.

1) آفاتی که خود شخص عامل آن است.

2) آفاتی که دیگران سبب و عامل آن هستند.

3) آفاتی که اتفاقات پیش بینی نشده عامل و مولد آن است.

* * *

عامل اول: خودشخص

ریشة اصلی اتلاف وقت، در «خود» هر فردی نهفته است؛ چرا که اگر کسی بتواند با کنترل خودش عوامل اتلاف وقت را از بین ببرد، دیگران و اتفاقات نمی توانند تأثیر عمده ای در اتلاف وقت وی داشته باشند.

اما آفاتی که به خود انسان و اتلاف وقت مربوطند، بسیارند. هرکس باید با بررسی روش ها و منش های خویش، این آفات را بشناسد:

بی برنامگی و نداشتن اولویت کاری

کسی که برنامه ای برای اوقات و زندگی خویش ندارد چون نمی داند چه باید انجام دهد، نمی تواند بر وقت خود مدیریت کند. بعضی اوقات شخص برنامه دارد، اما عدم اولویت بندی در کارهایش موجب می شود کارهایی که دارای اهمیت بیش تری است از نظر دور ماند و باعث شود وقت خود را بیهوده تلف کند.

تنبلی و کسل بودن در کارها

فردی که دچار بیماری تنبلی و راحت طلبی است چون اهل تحرک و جنب و جوش نیست حتی اهداف قابل دسترسی و آسان را دست نایافتنی می بیند و به همین علت اوقات خود را به بطالت می گذراند؛ از این رو هیچ گاه نمی تواند بر وقت خود مدیریت کند.

کنجکاوی و دخالت های غیرضروری

انسان اگر بتواند ذهن و فکر خویش را به وظیفه و تکلیف خویش اختصاص دهد و از کنجکاوی های غیرضروری بپرهیزد، خواهد توانست وقت زیادی را برای خود ذخیره کند وآن را در جهت اهداف خود استفاده نماید.

عدم علاقه به کار

تجربه نشان داده که علاقه مندی به کار، باعث سرعت عمل و دقت در انجام آن خواهد شد. انسان وقتی به کاری علاقه داشته باشد، آن را جهت رفع تکلیف و خلاص شدن از آن عمل انجام نمی دهد؛ در نتیجه، خلاقیت ها و دلسوزی های لازم را به خرج می دهد؛ البته باید توجه داشته باشیم که هر فرد باید بکوشد تا نسبت به کارهایی که می خواهد انجام دهد در خود ایجاد علاقه کند؛ چرا که اگر بخواهیم فقط کارهایی که به آن علاقه داریم انجام دهیم بسیاری از وظایفمان بر زمین می ماند ولی در صورتی که بتوانیم چنین روشی را پیش بگیریم، خستگی و کسالت از کار، کمتر خواهد بود.

عدم اطلاع

پرداختن به اموری که فرد، اطلاع کافی از آن ندارد موجب اتلاف وقت است. متأسفانه عده ای فکر می کنند اگر درباره موضوعی بگویند نمی دانم، یا مطلع نیستم، شخصیت خود را تحقیر کرده اند؛ بنابراین هرکس برای جلوگیری از اتلاف وقت خود و دیگران نباید در کارهایی که تخصص و توان لازم را ندارد دخالت کند.

عدم تصمیم گیری صحیح یا بدون تصمیم بودن

عدم تصمیم گیری به موقع و صحیح شخص، موجب اتلاف وقت است؛ زیرا قدرت و سرعت در تصمیم گیری، از شاخصه های مهم یک شخص موفق است؛ از این رو افرادی که باید در مواردی تصمیم بگیرند، ولی چنین نمی کنند، وقت خود و دیگر افراد مرتبط با تصمیم را تلف خواهند کرد.

تعارفات و رو دربایستی های بی مورد

در واقع یک نوع از دروغ گویی ها، تعارفات بی جا است. وقتی فرد نمی تواند و نمی خواهد کاری را انجام دهد و بی مورد تعارف می کند علاوه بر چاپلوسی و تملق، باعث اتلاف وقت خود و دیگران نیز می شود.

خستگی از کار

با کمی توجه به روح و روان خود این نکته را در می یابیم که فرد خسته، کارایی کمتری خواهد داشت. خستگی مستقیماً بر میزان وقت، حوصله، خلاقیت و پشتکار و ... فرد تأثیرگذار است. شخص باید این مطلب را مد نظر داشته باشد که خستگی های او باعث عارضه های جسمی و روانی در او نشود، افرادی که فکر می کنند با کار ممتد و بدون استراحت کافی می توانند کار بیش تری انجام دهند در اشتباه هستند و در حقیقت به علت بی توجهی به خستگی خود به اتلاف وقت خویش پرداخته اند.

عدم اعتماد به نفس و تصویر منفی از خود داشتن

عده ای از افراد، اصطلاحاً خودشان را قبول ندارند، یا خود را فرد مثبتی تلقی نمی کنند. این افراد دائماً نگرانند که مبادا اشتباه کنند و حتی گاهی اوقات اقدامات خوب خود را با دیده منفی می نگرنند. بیش تر این افراد کسانی هستند که ایده آل نگرند و خود را با بهترین ها مقایسه می کنند و می خواهند در هر زمینه بهترین باشند لذا هیچ گاه به اقدامی دست نمی زنند و دقت خود را با بیهوده فکر نمودن و ناتوانی در دست یافتن به آن اهداف ایده آل هدر می دهند و به مرور نسبت به خود و دیگران بدبین می شوند، افرادی که به این بیماری دچارند، اعتماد به نفس ندارند، در تصمیم گیری ها دچار مشکل بوده ودر انجام کارها وسواس به خرج می دهند و جرأت لازم برای اجرا ندارند، لذا این افراد به خاطر ترس از شکست و اجتناب از امور، بیش تر اوقات خود را هدر می دهند؛ در صورتی که باید بدانند هر شخصی باتوجه به توانمندی هایش، سقف پروازی خاصی دارد.

فشارهای روحی و روانی

شاید این مشکل برای بسیاری از ما رخ داده باشد که پس از آزمایش های مختلف، پزشک متخصص به ما بگوید که شما از نظر جسمی سالم هستید و بیماری شما عصبی است.

انسان با ذکاوت همواره باید توجه داشته باشد که علت اصلی فشارهای روانی، درون انسان است و عمده این فشارهای روانی به علت حساسیت های فردی است، وقتی شخص آن چه که برای خود در نظرش مجسم نموده و انتظار وقوع آن را دارد با واقعیات بیرونی و به وقوع پیوسته، هماهنگ نمی بیند، دچار فشار عصبی می شود.

در صورت واقع گرا بودن و در نظر گرفتن توانایی های شخصی خود و اعتماد به قضا و قدر می توانیم این فشارهای عصبی ناشی از عوامل روانی را تاحدودی کنترل کنیم و از عوارض آن در امان بمانیم.

در دسترس بودن های غیرضروری

ارتباطات در صورتی که بیش از حد لازم باشد نه تنها تأثیر مثبت ندارد بلکه باعث اتلاف وقت و تضییع عمر خواهد شد؛ بنابراین اگر در دسترس بودن و ارتباطات فرد ضروری نباشد و وی خود را به آن عادت ندهد، وقت زیادی از او تلف نخواهد شد؛ به عنوان مثال اگر بخواهیم کاری را در زمان معینی به پایان برسانیم، در صورتی که در دسترس باشیم بدیهی است که تماس های تلفنی مکرر یا مراجعات و ارتباط با دیگران باعث خواهد شد که ما نتوانیم در موقع معین کار خود را به اتمام برسانیم.

پر حرفی

این مثل را همه شنیده ایم که: «پرگو، بیهوده گو است» چون پرحرف، سنجیده سخن نمی گوید و باعث رنجش و ملال خاطر دیگران می شود. اگر کسی بکوشد در گفتار و کلام خود نه یک کلام زیاد بگوید ونه کم، باعث می شود وقت زیادی را برای خود ذخیره کند.

بدخلقی و بداخلاقی

کسی که با فرد بدخلق همکاری دارد، نه تنها با انگیزه، همکاری نمی کند بلکه ممکن است موانعی نیز در کار شخص مقابل و بدخلق ایجاد کند تا از دیدگاه خود برخورد نامناسب فرد بدخلق را پاسخ گفته باشد؛ این امر باعث ناراحتی روحی و اتلاف وقت فرد بدخلق می شود.

ذهنیت گرایی و تفکر در باب مشکلات

انسان تا فکر نکند و طریق رسیدن به اهداف را برای خود ترسیم ننماید، نمی تواند کارهایش را سنجیده انجام دهد ولی افراط در تفکر، فرد را دچار ذهنیت گرایی نموده واز عمل باز می دارد، افرادی که دچار منفی بافی و دلهره در انجام کار هستند، وقت خود را با «اگر» و «اما» های بیهوده که بیش تر اوقات اتفاق نمی افتد، تلف می کنند؛ زیر اگر عمده وقت خود را به تفکر در باب مشکلات و عواقب آن مصروف نماییم، دیگر زمانی برای انجام کارها برای مان باقی نخواهد ماند.

عمل زدگی

کسی که بدون تفکر و برنامه ریزی به انجام کاری می پردازد، نظیر کسی است که چشم بسته قدم در مسیری بگذارد، پس همان طوری که فکر بدون عمل باعث اتلاف وقت است، عمل بدون فکر نیز از آفات اصلی زمان به حساب می آید، بنابراین برای تصحیح اشتباهات و بهبود وضعیت و عدم تضییع اوقات، باید در ابتدای کار فکر کافی کرد.

عدم تمرکز فکر

از جمله اموری که باعث سرعت عمل در انجام کارها می شود، تمرکز فکر و مشغول نبودن ذهن به سایر مسائل است. انسان همان طور که باید در کارهای خود اولویت بندی را لحاظ کند، باید در افکار نیز این عامل مهم را رعایت نماید و نگذارد افکار غیرضروری وقت وی را اشغال نموده، برای افکار مهم او وقتی باقی نگذارد؛ زیرا بسیاری از مشغولیات ذهنی، از امور بیهوده محسوب می شود.

تحمل بار فراتر از حد توان

هرکس باید باتوجه به توان و ظرفیت خود، قبول مسئولیت کند تا باعث اتلاف عمر خود و دیگران و سرمایه هایی که در اختیار دارد، نشود؛ چون «با یک دست چند هندوانه نمی توان برداشت» در غیر این صورت پس از مدتی به علت وازدگی از کار، دچار بیماری های روحی و روانی وجسمی شده، نسبت به انجام مسئولیت های خود، بی تفاوت خواهد شد.

امروز، فردا کردن (تسویف)

آیا هیچ شده است که شما کار امروز را به فردا، و فرداهای دیگر محوّل کنید؟ آیا هیچ فکر نموده اید که با این عمل با توجه به این که در فردا نیز وظایفی داریم، وظایف آینده را سنگین تر می کنید تا جایی که قادر به انجام آن نخواهید بود. آری! فردی که دچار بیماری کار امروز را به فردا انداختن است با عقب انداختن کارها، خود را به چند گرفتاری دیگر دچار می کند و به مرور زمان انجام آن برای او دشوارتر می شود و در نتیجه دچار عارضه های عصبی، بی نظمی و عدم تعهد می شود و فرصت هایی که ممکن است دیگر به دست نیاورد را نیز از دست می دهد.

عجله و عدم طمأنیه در کار

شخص عجول جوانب مختلف کار را در نظر نمی گیرد و دچار عوارض عدیده ای می گردد. این بی توجهی و کم دقتی در کارها، باعث بروز صدماتی می گردد که برای رفع آن ها به چند برابر وقت صرف شده نیاز می شود؛ البته باید توجه داشت که این امر باعث نشود بعضی ها کندکاری و تنبلی خود را با عنوان نمودن این مسئله موجه جلوه دهند! چرا که شخص منظم و با طمأنینه به ارزش زمان واقف بوده با نظم و عدم سهل انگاری، از وقت خود استفاده بهینه می کند.

عامل دوم: دیگران

بعد از خود شخص، دیگران می توانند عامل از بین رفتن اوقات ما شوند، البته ناگفته نماند که ریشه اتلاف وقت توسط دیگران ـ هما ن طور که قبلاً گفته شد ـ به خود ما بر می گردد و ما می توانیم با برخورد قاطعانه و یا محترمانه با دیگران، مانع بروز مشکلات از ناحیه آنان شویم. تعدادی از موارد عمده اتلاف وقت توسط دیگران عبارتند از:

گپ های دوستانه

عده بسیاری از مردم موقع صحبت کردن عادت کرده اند به میزان زیادی به حواشی بپردازند و از هر دری سخن بگویند؛ لذا بعضی بر این عقیده اند که ریشه اصلی بسیاری از اتلاف وقت ها در جلسات، مکالمات تلفنی و گپ و گفت های دوستانه است از این رو پیشنهاد می کنند در هنگام سخن گفتن با دیگران حتی المقدور از حواشی کلام بکاهیم و طرف مقابل خود را نیز به اصل موضوع بکشانیم و از حاشیه پردازی های غیرضروری او جلوگیری کنیم.

مکالمات تلفنی

باتوجه به این که امروزه تلفن یکی از وسایل سهل الوصل ارتباطی است، امکان غیرضروری بودن صحبت ها و یا حتی اصل تماس بیشتر مشاهده می شود لذا باید سعی کنیم در مکالمات برای جلوگیری از اتلاف وقت از بحث های حاشیه ای پرهیز کنیم.

جلسات

شخص موفق و وقت شناس باید سعی کند که تعداد جلسات و مدت آن ها را تنظیم نماید و دلیل برگزاری هر جلسه برای او و همکارانش مشخص باشد تا از فرصت ها به طور بهینه بهره برداری مشخص نماید.

عامل سوم: اتفاقات

از آن جا که اتفاقات، عمدتاً پیش بینی نشده اند، ممکن است برنامه روزانه افراد را بر هم بزنند و از آن جا که بروز اتفاقات برای هر شخصی اجتناب ناپذیر است، می توانیم با در نظر گرفتن دو اصل مهم «پیش گیری و اولویت بندی» از بروز حادثه و خسارت بیش تر ناشی از آن جلوگیری نماییم؛ بنابراین اگر فرد پیش گیری های لازم را انجام دهد می تواند از بروز بعضی از اتفاقات جلوگیری کرده، وقت خود را ذخیره کند. مثلاًً اگر ترمزهای ماشین شما دقیقاً اجرا نمی کند می توانید با تعمیر به موقع از تصادفات و گرفتاری های بعدی آن نجات پیدا کنید.

موضوع دیگر در اتفاقات، اولویت بندی است که ما باید در هنگام بروز اتفاقات متعدد در یک زمان اولویت انجام و حل آن اتفاق را در نظر داشته باشیم تا مشکلات به هم گره نخورند و وقت بیش تری از ما گرفته نشود و حتی المقدور برنامه های تعیین شده فدای اتفاقات نشود.

نويسنده: حامد تاريخ: یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برای جلوگیری از اتلاف وقت درست مطالعه کردن را فرا بگیریم


برای جلوگیری از اتلاف وقت درست مطالعه کردن را فرا بگیریم
هنگامی که یک انسان خواندن ونوشتن را یاد می گیرد ، مهمترین کارش باید کتابخوانی باشد . که این مهم اگر بدون آموزش باشد ، چیزی جز اتلاف عمر و از کف دادن زمان نیست . بنابراین چنانچه فعالیتی جدی و کارا ، در این زمینه صورت نپذیرد ، میزان پیشرفت فرد تقلیل می یابد .
از این رو، عموم نویسندگان نباید انتظار داشته باشند آثارشان با استقبال مردم و مطالعه عمیق و دقیق آنان مواجه شود . لذا عقیده ما بر آن است که باید ابتدا روش صحیح مطالعه و کتاب خواندن به مخاطبان یاد داده شود ، آن گاه انتظار رهپیمایی در زمینه های مختلف : دینی ، سیاسی ، ادبی و... را داشت .
به این جهت ، در هر جای مسیر فراگیری هستید ، اندکی تامل کنید ، راه درست مطالعه را بیاموزید و سپس به مسیر ادامه دهید.

هدف کتابخوانی
قبل از هر چیز ، باید قلم و کاغذ برداری و تا آخر با من باشی ؛ چون خیلی چیزها را باید یادداشت کنی . حتی اگرحافظه خوبی داشته باشی ، باز هم بعضی مسایل ، ا زنظرت پنهان می ماند .یادت باشد که مهم ، شکل خواندن کتاب است و این که چگونه از کتاب های موجود استفاده ببریم .
به طور کلی « هنر مطالعه » مهارتی است که امروزه هر انسان باسوادی باید از آن برخوردار باشد . تو اگر به این سلاح مهم دست نیابی ، بدون شک ، آفت ها و خطرهای زیادی دامنگیرت می شود و روزی می رسد که صد افسوس می خوری که چرا دوستانت به مدارج عالی رسیدند وتو هنوز اندر خم یک کوچه ای ؛ ولی این هم یادت باشد که جلوی ضرر را از هرجا که بگیری منفعت است .
تو نباید هر چه به دستت رسید بخوانی ؛ بلکه باید در این دنیای شلوغ مطالب چاپی ، آن چه را که برای تو مفید است بخوانی ؛ هم گیج نمی شوی و هم زودتر به هدف میرسی . نکته دیگر این است که تو باید همیشه بر کتاب مسلط باشی و اجازه ندهی بعضی از کلمات فریبنده ی کتاب ، روح تو را به خودش مشغول کند و فرصت طلایی ات را آتش بزند .
بنابراین قبل از آن که دقیق مطالعه کنی ، باید کتاب را از اول ارزیابی کنی . آیا کتاب برای سن تو نوشته شده ؟ چه سالی منتشر شده ؟ نویسنده اش کیست ؟ چه کسانی این کتاب را تایید کرده اند ؟
هدف در این جا یک معنی اش این است که تو برای خودت یک « سیر مطالعاتی » درست کنی . نقطه شروع را از یک جا بگیری( البته با مشورت افراد صاحب نظر ) و روی ریل بیفتی . بیخودی به شاخ و برگ هم نزنی و فقط به تنه ی درخت خواندن فکر کنی . البته داشتن یک سیرمطالعاتی ، اولش کمی سخت و شاید غیرممکن به نظر برسد ؛ اما اگر حوصله به خرج دهی و یک مقدار صبر کنی ، با هم در این زمینه صحبت می کنیم و از تجارب دیگران بهره مند می شویم .

راه شروع
از امروز یک برنامه ریزی کوتاه مدت برای خودت در نظر بگیر . کتابخوانی ات را به سه بخش عمده تقسیم کن :
1- کتابهایی که پایه های مذهبی و فکری تو را محکم می کنند .
2- کتابهایی که طبق وظیفه کاریت باید بخوانی .
3- کتابهایی که با توجه به سنت باید بخوانی و نیاز روز توست .
درباره ی انتخاب عناوین کتاب ها بعد با هم صحبت می کنیم . الآن ، مهم ، برنامه ریزی تو است .
یادت باشد که نباید سرت را شلوغ کنی . نظم ، اساس کار ماست . برنامه تو باید قابل اجرا باشد . ابتد برای چند روز و اگر مفید بود ، برای چند هفته و... فراموش نکن که « سنگ بزرگ علامت نزدن است ».
حالا که می خواهی برنامه داشته باشی ، به تمسخر اطرافیان توجه نکن ؛ زیرا آینده ات مهم تر از آن است که تسلیم ریشخند دوستان و... بشوی .
به همین اندازه که تصویر روشنی از مقاصد و راه های رسیدن به آن در ذهنت روشن شد ، اوضاع و احوال تحصیلی ، در نظرت دارای معنا و مفهوم می شود . مطالعه به خودی خود یک « مهارت » است و مهم چیزهایی است که ازبه کار بردن این مهارت دستگیرت می شود .
سعی کن با مشورت بزرگترهای آگاه بفهمی که در چه زمینه ای بیشتر استعداد داری و استعداد و استعداد تو به کدام سو بیشتر گرایش دارد ؛ مثلاً ، اگر به ریاضی علاقه مند هستی و دیگران تو را در این زمینه تایید می کنند ، تو باید آینده ات را با ریاضی ببینی ، آنگاه دیگر ریاضیات را نه برای معلم و نمره ی خوب ، بلکه به قصد کسب مهارت های لازم در زندگی آینده خودت فراگیری .
سایر هدف های فرهنگی و اجتماعی خودت را هم می توانی به همین شیوه مورد بررسی قرار دهی . پس از آن که تصمیم به اصلاح و بهبود روش های خود در مطالعه و فراگیری گرفتی ، اصول زیر را که اساس عادت های مفید است به دقت به خوان و عملاً به کار ببند .
طرح های جدیدت را به دوستانت بگو . بگذار تا آن ها هم بفهمند تو عوض شده ای . اگر اتاقی را برای محل مطالعه دایمی در نظر گرفته ای و آنها ممکن است تو را مسخره کنند ، لازم نیست آنها را به اتاق مطالعه ات ببری . اگر دوستانت برای وقت گذرانی سراغ تو می آیند ، بی تعارف بگو فرصت نداری . اگر جایی دعوتت کردند که با برنامه ات جور در نمی آید ، به راحتی و بدون رو در بایستی بگو :« نمی توانم بیایم ». چرا که هیچ کدام از میهمانی ها ، جبران عدم مطالعه تو را نمی کند . اگر با خودت قرار گذاشتی هفته ای دو ساعت روی فلان درس وقت بگذاری ، به هیچ وجه این قول وقرار با خودت را زیر پا نگذار ؛ اما اگر دوام نیاوردی و تسلیم بی برنامگی خودت و دیگران شدی ، باید خودت را تنبیه کنی .« خود جریمه کردن » ، راهی مفید برای کسانی است که نمی توانند در ابتدا انضباط را رعایت کنند .
حالا نوبت حرف هایی است درباره حالت های گوناگون مطالعه . درباره نوع انتخاب عناوین کتابهای مورد نیازت هم شتاب نکن لازم است اول شکل صحیح مطالعه را فراگیری ، سپس درباره سه محور مورد نظر ( که قبلاً ذکر کردم ) بحث می کنیم .

شرایط مطالعه
تا به حال درباره ی اهمیت و ارزش کتاب سخن گفتیم .اهداف ؛ راه های شروع را با هم مطرح کردیم و نیز قسمتی از دانسته هایمان را از صندوقچه حافظه بیرون آوردیم . باز هم باید یادمان باشد که ما زیاد وقت نداریم . جهان ما ، جهان سرعت است و روز به روز نیز بر این سرعت افزوده می شود . برای این که من و تو از این کاروان علم و زندگی ، عقب نمانیم باید با آخرین روش های مطالعه و دستیابی به دانش آشنا شویم و از آن برای استفاده صحیح و بیشتر از استعدادها و توانایی های خدادادمان بهره ببریم .
قبل از مطرح کردن مسایل اصلی ، یادت باشد که کلید شرایط مطالعه ، برنامه است . با یک نظم و ترتیب خاص ، می توانی شرایطی را فراهم کنی که عمر پرباری داشته باشی .
امروزه ، بسیاری از مردم ، مخصوصاً دانش آموزان ، به عادت بد « کند خوانی » مبتلا هستند . این نوع مطالعه کردن ، باعث اتلاف وقت و از دست دادن سرمایه ی عمر می شود . بنابراین از همین لحظه تصمیم بگیر با رفتار زیان بار خودت مبارزه کنی . صرفه جویی در وقت ، مهم ترین نکته است که در طرح شرایط مطالعه بر آن تکیه داریم .
به هیچ وجه در حالت خستگی ، افسردگی ، خواب آلودگی و یا درد و ناراحتی ، مطالعه نکن . این گونه حالت ها باعث می شود تا مطالب خوانده شده ، نامفهوم باقی بماند . بهترین زمان مطالعه - در صورتی که کمبود خواب نداشته باشی - قبل از خواب و یا استراحت روزانه است . به این ترتیب ، ذهن تو وقت کافی برای آرامش ، منظم ساختن و نگهداری و ثبت اطلاعات لازم را خواهد داشت .
پس بسیار مهم است که هنگام نشاط وهوشیاری و با آرامش تمام مطالعه کنی . در این صورت است که می توانی انتظار لذت بردن از کتاب را داشته باشی
وضعیت تو به هنگام مطالعه ، تاثیر مهمی در درک مطلب دارد . هر زمانی که برایت امکان دارد ، پشت میز تحریر بنشین . هنگام مطالعه قوز نکن ، راست بنشین ، کتاب باید بر روی سطح هموار میز و زیرش صاف باشد .
اگر با بی حوصلگی مطالعه کنی و سست و وارفته به مطالعه بپردازی ، آفات مطالعه ، نظیر چرت و خواب ، حواس پرتی و ... به سراغت می آیند . برای تمرکز حواس و درک مطلب ، قرص و محکم بنشین و با اشیای دور و برت بازی نکن .
فراموش نکن که هیچ چیز ، جای تمرین عملی را نمی گیرد و هر چه قدر هم حرف های قشنگ بلد باشی ، تا در عمل ثابت نکنی ، بی فایده است . پر و بال قشنگ ، یک طرف قضیه است ؛ اما آن طرف قضیه ، پرواز کردن تو است .
آن قلم و کاغذی را که قرار بود همیشه همراهت باشد ، می توانی از کاغذ کارتهای 12×9 سانتی متری درست کنی تا در جیب لباست با راحتی قابل حمل باشد . این کارتها را خودت می توانی بسازی و روی هر کدام شماره بگذاری . همیشه و همه جا همراهت باشد تا هیچ چیز را از قلم نیندازی . بر این مطلب تاکید دارم که باید خلاصه بنویسی ؛ یعنی ، « حرف اصلی را ».
یادآوری نکته ای دیگر ،در این بحث اهمیت دارد : باید در همه جا و هر موقعیتی به مطالعه بپردازی . البته قبلاً اگر گفتم مکان مطالعه ، مناسب و آرام باشد ، منظورم موقعیت آرمانی و مطلوب بود ؛ ولی روشن است که همه ، این امکانات را ندارند که اتاق مشخصی و میز مطالعه ای داشته باشند. از این رو ، باید با روش جدید مطالعه ، کاری کرد که مثل موقعیت های دیگر ، به مطالعه پرداخته شود .
به این ترتیب ، با استعدادها و نیروهای ذاتی و فکری خودت ، کمبود وسایل را جبران کن . خودت را عادت بده و تمرین کن که در مکان های شلوغ و پر و سرو صدا ، مثل صف اتوبوس ، نانوایی ، سالن انتظار بیمارستانها ، اتاق شلوغ و... مطالعه کنی . تمرین خیلی مهم است . شرط موفقیت درهر کاری - علاوه بر داشتن راه و شیوه صحیح - تمرین است .
البته هنگام حرکت ماشین به هیچ وجه کتاب نخوان زیرا برای چشم هایت بسیار زیانبار است .

مهارت جدید
اما مهارت جدید! قبلاً گفتیم که باید استعدادهای نهانیت را شکوفا کنی و از سرمایه ی عمرت کمال بهره را ببری . به همین علت یک راه دستیابی به دانش ، خوب مطالعه کردن است . یک روش جدید که حتماً درباره اش مطالبی شنیده و یا خوانده ای « تند خوانی » است . تند خوانی فوایدی دارد که در زیر به آن اشاره می کنیم :
تند خوانی ، به زندگی انسان تحرک و پویایی خاصی می بخشد و او را با « سرعت عمل » همراه می کند . تند خوان شدن محال نیست و با تمرین ، تلاش و تربیت چشمها ، امکان پذیر است .
ممکن است تو تا امروز با سرعت کم و درک اندک ، مطالب را می خواندی و شاید فکر کرده ای که روش درستی را پیش گرفته ای ؛ اما کند خوانی کمکی به درک عمیق تو نمی کند و نباید باور کنی که هرکس آهسته تر می خواند ، پس بهتر می خواند . کند خوانی لذت مطالعه را ازتو می گیرد .
درک مطلب افرادی که به طور متوسط ، بین 250 تا 300 کلمه در دقیقه می خوانند ، در حدود 60 تا 70 درصد است ؛ اما همین افراد به راحتی می توانند سرعت خواندن خود را به 400 تا 1000 کلمه در دقیقه افزایش دهند ، بی آن که ذره ای از درک مطلب کاسته شود .
تند خوانی باعث می شود تا مطالب کم اهمیت را زود بشناسی و بر مطالب مهم ، تاکید ورزی . برای یادگیری این مهارت باید ابتدا سرعت خودت را به دست آوری . برای این کار از کسی بخواه با ساعتی که عقربه ثانیه شمار دارد ، خواندنت را اندازه بگیرد . نخست حدس بزن که چه مقدار لغات در متن وجود دارد و در در چه مدتی می توانی آن را بخوانی . آنگاه از دوستت بخواه ، مثلاً پس از سه دقیقه به تو بگوید وقتت تمام شده است . باید پیش از اعلام پایان وقت ، تمام متن را خوانده باشی .
در این مرحله ، هدف ، شکستن زمان است . البته سرعت خواندن با توجه به متن های مختلف ، متفاوت می شود .

اکنون با روش زیر ، سرعت خواندنت را محاسبه کن :
1- وقتی که ثانیه شمار ساعتت به عدد شصت رسید ، زمان را دقیقاً به خاطر بسپار؛
2- مطلب مورد نظر، مثل کتاب درسی و... را بدون حرکت لب ها بخوان ؛
3- بلافاصله بعد از این که مطلب به پایان رسید ، زمان پایان خواندن را با دقیقه ها و ثانیه ها یادداشت و همه را به ثانیه تبدیل کن ؛ مثلاً ، مطلب را درهفت دقیقه و یازده ثانیه خوانده ای ، این مدت برابر با 431 ثانیه است ؛
4- تعداد کلمه های متن را بشمار ؛ مثلاً مطلب تو 2720 کلمه است . این تعداد را بر طول مدت زمان خوان (431) تقسیم و بعد در عدد شصت ضرب کن . بااین کار ، سرعت خواندنت - که 33 کلمه در دقیقه باشد - به دست میآید .
تذکر : تنها با تمرین و عادت دادن چشم به حرکت سریع ، نمی توانی به تند خوانی مطلوب دست یابی ، بلکه باید انگیزه خواندن را در خودت ایجاد کنی و در صورت قدرت ، امکانات زیادتری را د راختیار بگیری .
کوشش من بر این است که نشان دهم تند خوانی منافاتی با درک صحیح وخوب ندارد .
تو باید این هدف و مقصد روشن و معقول را تا آخر بحث در نظر داشته باشی که سه صفحه خوانده ودرک شده ، بهتر از یک صفحه ای است که خوانده و درک نشود ومقدار زمانی هر دو یکی باشد .
در تند خوانی ، باید کتاب را به گونه ای ورق زد که مکثی در آن نباشد و از به هدر رفتن وقت جلوگیری کند . از این رو صفحات کتاب باید از هم جدا باشند و به هنگام مطالعه ، با یک دست چشم را هدایت کن و با انگشت سبابه دست دیگر ، از بالای صفحه ، ورق را برگردان . از این روش ، راست دستان و چپ دستان به یک اندازه می توانند استفاده کنند .
یادت باشد کتابی که به دستت می رسد نیاز به یک بررسی مقدماتی دارد . کتاب را به سرعت ورق بزن و به سوال های زیر پاسخ بده :
1- ساختمان کتاب چگونه است ؟
2- مطالب مهم کدام است ؟
3- آیا قبلاً چیزی درباره این مطلب و یا مطالب می دانستی ؟
4- مباحث آن تا چه مقدار مشکل است و مطلب ، دشوار طرح شده است یا آسان ؟
مطالعه را با رسم « درخت حافظه » آغاز کن . ابتدا برای خودت مشخص کن که چه اندازه از کتاب را می خواهی یاد بگیری . روش درخت حافظه ، از نظر اثرگذاری در یادگیری ، کارآرایی بسیار بالایی دارد . برای این کارباید عنوان کتاب یا هر بخش را ریشه درخت فرض کنی و آن را درون یک مربع ، دایره ، مستطیل و یا هر شکل هندسی دلخواه دیگری قرار بده و آنگاه عناوین اصلی و فرعی را روی شاخه های اصلی و فرعی بنویس .
در این روش از هر دو نیمکره مغزت به خوبی استفاده می کنی .
در تند خوانی ، باید حتماً با دست بخوانی ؛ چون این کار ، مانع از برگشت دوباره خوانی می شود . پس خیلی ساده ، نوک انگشت خودت را ، زیر اولین کلمه بگذار و با سرعت به جلو حرکت کن ، سپس انگشت را در آخر هر سطر بردار و زیر خط بعدی بگذار و به خواندن ادامه بده . با چشمهایت مستیقماً بالای نوک انگشتانت را بخوان و بالا رفتن سرعت خودت را ببین . فراموش نکن که به هیچ وجه نباید از مداد ، خط کش و یا چیز دیگری استفاده کنی .
به هیچ وجه در حال مطالعه ، واژه ها را آرام آرام د رذهنت تلفظ نکن . اگر چنین حالتی داری ، باید بلافاصله آن را ترک کنی . هدف تند خوانی ، انتقال مستقیم مفاهیم ، به ذهن تو است تا منظور نویسنده را بی آن که لغت ها را در ذهنت تکرار کنی دریابی . این را بدان که واژه ها وسیله ای برای انتقال معانی هستند و وقتی تو ، جان کلام را دریافتی ، لازم نیست معنای تک تک کلمات به کار رفته در جمله را بدانی . پس تو باید در پی یافتن معنای کامل جمله باشی و نه معنای هر کلمه . ترک « درون خوانی » مشکل است ، اما محال نیست . یکی از راه ها ، دیدن جمله به جای کلمه است . تو باید با تمرین ، این مهارت را بیاموزی . تمرین و باز هم تمرین .
مساله دیگر ، علامت گذاری در صفحات کتاب است . اغلب آدمهای باسواد ، با روش های غلط این کار را می کنند . تو خود دیده ای و من دیگر نیازی نمی بینم تا روشهای اشتباه را مطرح کنم ؛ اما روش مناسب را الآن یاد می گیری :
هر وقت به موضوعی مهم برخوردی علامت تیک در کنار صفحه قرار بده . این کار ، هم نکته ی مهم را مشخص می کند و هم بعدها در صورتی که نیاز نداشته باشی ، به راحتی می توانی اثرش را پاک کنی .
اگر در مطالعه مجدد کتاب ، همان مطلب علامت گذاری شده ، مهم به نظرت آمد ، یک علامت تیک دیگر برای تاکید بگذار . هنگام مطالعه ، سوالهای زیر کمک می کند تا کتاب را بسنجی :
• آیا به روشنی ، هدف نویسنده را دریافته ای ؟ اگر نه ، مقدمه آن کتاب را بخوان.
• آیا فهمیده ای که نویسنده چگونه مطلب را آغاز کرده است ؟ روش کلی او در عرضه مطلب چگونه است ؟ نکته های اصلی و فرعی کدامند ؟ برای پاسخ به این سوال ها فهرست کتاب را بررسی کن .
• نتیجه گیریهای نویسنده چیست ؟ آیا با آن موافقی ؟ چرا نویسنده به چنین نتایجی رسیده است ؟ به نظر تو نویسنده در چه زمینه هایی ضعیف است ؟ آیا در برداشت های او ضعف هست یا در نتیجه گیری های او ؟
• این نویسنده را با نویسنده ی دیگر - که قبلاً از او کتابی خوانده ای - مقایسه کن . آیا کتاب ، مطلب تازه ای عرضه کرده است ؟ آیا چیزهای دیگری که خوانده ای ، این مطالب را تایید می کند یا رد ؟ چگونه و در چه مواردی ؟
• آیا می توانی ارتباطی منطقی بین مطالب کتاب با یادداشت های قبلی ات برقرار کنی ؟
صحبت دیگر من در تند خوانی ، روی یادآوری است . در پژوهشها ثابت شده است که اگر 20% وقت خودت را صرف خواندن کنی و 80% دیگر را به یادآوری بپردازی ، موثرتر از آن است که تمام همت خودت را بر روی خواندن بگذاری . یادت باشد که با طوطی وار خواندن کتاب ، به قافله دانش صحیح نخواهی رسید . راه درست یکی است و بقیه مسیرها به بن بست یا پرتگاه ختم می شود .
سرعت در تند خوانی ، چیزی است که مرتب باید مد نظر باشد . این را متوجه شدی که هر کسی می تواند تند خوان شود ؛ اما اگر هنوز اندکی شک داری ، توصیه می کنم مدتی فکر کنی . ببین ، تو عادت کرده ای که با سرعتی بین 80 تا 300 کلمه در دقیقه بخوانی و چنین سرعتی را برای خودت عادی بدانی و اشکالی هم در آن نبینی ؛ ولی اگر آموزش دیده بودی که با سرعت 400 کلمه در دقیقه بخوانی ، به آن عادت می کردی و آن را ، سرعت معمولی مطالعه ای می دانستی .
پس برای یاد گرفتن این مهارت ، باید خوب وقت بگذاری و تمرین کنی . شعاع دید نیز شاخه دیگر این مهارت است . گسترش میدان دید ، یکی از راه های موفقیت تو در تند خوانی به حساب می آید . تو قبلاً عادت کرده بودی هربار فقط یک یا دو کلمه را ببینی ، در حالی که باید در یک نگاه ، چند لغت یا یک جمله را یک جا ببینی و بخوانی . لازم نیست همه کلمات را به طور دقیق بخوانی ، بلکه می توانی فقط لغت های مفید و معنادار را بخوانی واز خواندن بقیه ، چشم پوشی کنی .
بنابراین ، تقریباً 50% لغت ها را باید بخوانی ، مگر این که مطلب دارای فرمول باشد . چشم هایت در یک نگاه از تمامی کلمات فیلمبرداری می کند و بلافاصله به مغز می فرستد . لذا نگرانی ، اضطراب و ترس از نفهمیدن را از خودت دور کن و به خود بقبولان که میتوانی و کار نشد ندارد

کلمات کلیدی
شناختن کلمات کلیدی ، در گسترش میدان دید بسیار موثر است ؛ اما به دست آوردن کلمات فقط از طریق تجربه امکان پذیر است . کلمات کلیدی ، رمزهایی برای رسیدن به دنیای وسیع معانی و واژه هاست . تو می توانی از آن ، پلی بسازی و به دشت وسیع کلمات و معناها دست بیابی . مغز انسان از آن چه می شنود و درک می کند ، تنها ، کلمات و تصاویر کلیدی را دریافت می کند واساساً فراخوانی ذهنی را د رقالب جملات ، ظاهر نمی کند ؛ زیرا فقط یک تا ده درصد کلماتی که می شنوی ، ضروری و کلیدی هستند و بقیه ، تکرار مکررات است و زاید .
برای آن که مطلب بالا را باور کنی ، همین حالا بدون این که بقیه مطلب را بخوانی ، روی تکه ای کاغذ ، تمامی جملات ده کلمه ای یا بیشتر از آن را که تا به حال شنیده ای یا خوانده ای یا گفته ای بنویس . این جملات باید کلی باشند و نه جملاتی که بر اثر تکرار فرا گرفته ای ؛ مثل سرودها ، اشعار و ... ؛ احتمالاً نتوانی بیش از چند جمله را به یاد آوری ؛ ولی آیا می دانی که تعداد جملاتی که با آن سرو کار داری از ده ها میلیون جمله نیز فراترمی رود ؟
تو وقتی با کسی صحبت می کنی ، تجسم کن که آیا جملات به ترتیب ، در ردیف های طولانی ایستاده اند و منتظر فرمان خروج هستند ؟ به هیچ وجه! تو فقط مفاهیم و کلمات کلیدی را در ذهن داری که با آنها هر تعداد جمله ای که بخواهی برای بیان اندیشه هایت می سازی .

انتخاب کتاب
یک مطلب بسیارمهم در بحث کتاب و کتابخوانی ، انتخاب کتاب است . آیا تا امروز بر مبنای خاصی کتاب های مورد مطالعه ات را انتخاب کرده ای ؟ یا این که به طور اتفاقی کتاب مطالعه می کنی ؟ تو خود بهتر می دانی که در این دنیا هیچ کاری تصادفی نیست ؛ حتی تصادف ها واتفاق ها ، برنامه ای مشخص و معین برای خود دارند ؛ اما با عینک مخصوص می توان آن ها را دید و فهمید .
تو همین طور که با حساب و کتاب به مدرسه یا محل کار می روی ، غذا می خوری و بسیاری از کارهای دیگر را انجام می دهی ، باید از این پس هم با حساب و طبق یک اصول خاصی ، کتاب های مورد مطالعه ات را انتخاب کنی .
این کار ، ابتدا به نظرت سخت می آید . ممکن است به شوخی هم بگیری و بگویی :« ای بابا ، انتخاب کتاب که برنامه نمی خواهد!» ؛ ولی همان طور که گفتم : هیچ کاری در این دنیا ، اتفاقی نیست و تو نباید خودت را به دست گردباد جهالت بسپاری و بی اختیار به هر طرف بروی و سر از ناکجاآباد درآوری ؛ بلکه باید این نکته را فراموش نکنی که انسان ، وظیفه دارد در مسیر تکامل قرار گیرد و راه را طبق رهروان صالح بپیماید .
قبل از ادامه بحث باید به نکته ای توجه داشت ، به هیچ عنوان تحت تاثیر طرح روی کتاب قرار نگیر، گو این که ناشران و نویسندگان می خواهند به بهترین وجه دل مخاطب را بربایند و کتاب را بفروشند . البته من مخالف کتاب هایی با روی جلد زیبا نیستم ؛ ولی این مساله مهم را باید قبل از ادامه مطلب به تو می گفتم که احساساتی با کتاب برخورد نکن .
همچینین ، چه پول داشتی و چه نه ، به فکر خریدن کتاب نباش اول در اندیشه انتخاب آن باش ، بعد اگر انتخابت درست بود ، تهیه اش کن .

انواع کتاب
کتاب ها را از جهتی به پنج دسته تقسیم می کنند ؛ توصیفی ، تفسیری ، استدلالی ، روایتی و آمیخته .

1- کتاب توصیفی :
در چنین کتابی ، نویسنده با کمک واژه و صفات گوناگون به وصف موضوعی می پردازد و آن را به تصویر می کشد . نویسنده می کوشد تا به خواننده نشان دهد که آن موضوع چگونه است . برای رسیدن به نکات اصلی در این نوشته ها ، بیشتر به لغات ، اصطلاحات و صفات به کار رفته توجه کن .

2- کتاب تفسیری :
نویسنده تلاش می کند حقایقی را در مورد وضعیت خاصی شرح دهد . لذا مطالب را به طرز خاصی می چیند و کنار هم می گذارد . تو باید جان کلام را به دست آوری ، به منطق نویسنده در این چینش ها برسی و دریابی که نویسنده چه ارزشی برای نکات طرح شده قایل است و هر یک از موضوعات را در چه مرتبتی قرار می دهد ؟

3- کتاب استدلالی:
در این نوع کتاب ، مطالب با استدلال طرح می شود تا نظریه ای یا نظریاتی ، پشتیبانی و یا رد شوند . نویسنده ، درباره ی جنبه های گوناگون مساله ی بخصوصی بحث می کند که با یک سلسله معلومات کافی و مدارک و دلایل تایید می شود . تو باید مثبت و منفی آن را پیدا کنی .

4- کتاب روایتی :
در چنین کتابی ، نویسنده به بیان و طرح داستان و واقعه ای خاص می پردازد .

5- کتاب آمیخته :
در این نوع ، نویسنده سبک های مختلف نوشتن را در هم می آمیزد . در این جا یکی از انواع نوشته ها بر دیگری برتری دارد . تو باید آن برتری را دریابی و مطابق با نوعی که اکثریت مطلب را تشکیل می دهد ، با آن رو به رو شوی .
بسیار کم رخ داده است که هر چهار نوع نوشته قبلی به یک میزان در کتابی دخالت داشته باشند .

نگاهی نو
هنگام مطالعه باید توجه داشته باشی که انتقاد ، لازمه کار است . خواندن با دید انتقادی بسیار مفید و ثمربخش است ، اما دیده ای که بعضی بین « انتقاد » - که مشخص کردن خوب از بد است - با « ایراد گیری » فرقی نمی گذارد و به گمان خویش آنچه می کنند انتقاد سازنده است . در حالی که چنین انتقادی نه تنها سازنده نیست ، بلکه زیان بار و مخرب است . انتقاد تنها پیدا کردن نقطه ضعف ها و عیب ها نیست ، بلکه اشاره به قوت ها و خوبی ها نیز انتقاد است .
تو تا امروز بسیار دیده ای که خیلی از دوستانت ناخود آگاه یا نیمه آگاهانه به نقد و سنجش نظریات نویسندگان کتاب هایی که می خوانند می پردازند ؛ ولی من می خواهم درباره ی روش نقد آگاهانه حرف بزنم تا از کارت ، بهره ی بیشتری ببری .
قبل از بیان روش ، این نکته را آویزه ی گوش کن که نباید توقع داشته باشی هر مطلبی را که می خوانی مطابق نظرت باشد ؛ زیرا نویسنده می تواند نظریات خودش را به طریقی که می پسندد بیان کند و بنویسد . منظورم این نیست که انتقاد نکنی ؛ ولی باید آگاهانه و استدلالی انتقاد کنی . اگر با نگاه نقادانه به کتاب ننگری و آن را تجزیه و تحلیل نکنی ، دیری نمی گذرد که اندیشه ات از پویایی باز می ایستد و راکد می شود .
هرکسی می تواند عقاید و نظریات را قبول و یا رد کند ؛ اما باید برای رد و قبول خودش « دلایل کافی » داشته باشد و بتواند آنها را توضیح دهد . اگر رنج تجزیه و تحلیل مطالب را بر خود هموار نکند ، نمی تواند نظریات خودش را به دیگران بقبولاند .
همیشه به این نکته توجه کن که مطلب برای چه مخاطبی نوشته شده است . پاسخ به این سوال می تواند در وقتت صرفه جویی کند ؛ چون امکان دارد بی توجه ، چیزی را بخوانی که در اندازه ی درک و فهمت نبوده است . تو نباید بر کتابی که برای تو نوشته نشده است و شکل و محتوای آن ، هدف دیگری دارد و نمی خواهد انتظاراتت را برآورده کند خرده بگیری . چنین ایراد و انتقادی پذیرفته نیست و از دایره انصاف بیرون است .
همچنان که قبلاً نیز گفتم ، باید برای دستیابی به ارزش کتابی که می خوانی ، از ابتدا هدف معیی داشته باشی .

نکات مهم
1- خلاصه مطلب را پیدا کن :
الف) مطلب از چه نوعی است : درسی ، داستان ، علمی و...
ب) آیا به موضوع مورد مطالعه علاقه داری یا آن را برای سرگرمی و یا موضوع دیگری می خوانی ؟

2- چرا می خوانی ؟ و چه انتظاراتی از خواندن داری ؟
الف) چرا این مطلب را برای مطالعه برگزیده ای ؟
ب) انتظار داری نویسنده چه بگوید ؟
ج) چه مقدار معلومات ازاین مطلب انتظار داری که به دست آوری ؟
د) چه مقدار از معلومات جدید این نوشته سود مند است ؟
هـ) دانستنی های جدیدی که از این موضوع کسب می کنی ، چه فایده ای دارد ؟ آیا برای کسب دانش بیشتر آن را می خوانی و یا به علل دیگر ؟
و) آیا مطلبی آسان را انتظار می بری یا دشوار ، جذاب یا خسته کننده ، جدی یا سرگرم کننده ؟
سوالهایی که بعد از مطالعه باید از خودت بپرسی :
الف) آیا به خواسته هایم از خواندن رسیده ام ؟
ب) آیا هدف داری و انتظارم پیش ا زمطالعه ، به فهم بیشترم از مطلب کمک کرد ؟
ج) آیا فکر قبلی روی مطلب ، به سریع خواندنم کمکی کرد ؟
اگر با احتیاط از اهداف و انتظاراتت در خواندن ، جمع بندی و نتیجه گیری درست کنی ، باعث پیشرفت و موفقیتت می شود .

نکاتی در مورد مطالعات تحصیلی
اگر برای یادگیری مطالب تحصیلی مطالعه می نمایید به نکات زیر توجه کنید :
۱- اول زمان یادگیری خود را مشخص نمایید ؛ یعنی ساعاتی را که مغز شما بازدهی بیشتری دارند . این موضوع برای هر فرد متفاوت است و به متابولیسم بدن شخص مربوط می شود . افرادی در ساعات اولیه صبح فرایند یادگیری مغزشان فعالتر است و اشخاص دیگر در شب و افرادی دیگر در ساعات مختلف شبانه روز.
۲- قبل از مطالعه مطلب خاص ( مثلا فیزیک ) دقایقی در ذهنتان مطالبی را که از موضوع فوق بیاد دارید مرور کنید . این کار باعث می شود فایل مشخصی در مغزتان برای آن موضوع مشخص باز شود و از درهم ریختگی و شلوغی مطالب گوناگون در مغز جلوگیری شود . ( مانند یک رایانه که اگر تمامی فایل ها را بدون نظم در هارد قرار دهید پیدا کردن فایل بخصوص در آن بسیار سخت خواهد بود )
۳- پس از مطالعه ی موضوع خاص مدتی استراحت نموده تا مغز مطالب دریافتی را پردازش نماید .
۴- برای شروع مطالعه ی موضوع دیگر ؛ تقریبا ۱۵ دقیقه بعد از مطالعه موضوع قبلی کار را شروع نمایید و مراحل ذکر شده در بالا را به اجرا گزارید .
طبق آمارهای جهانی کسانی که ضریب هوشی بین ۸۵ تا ۱۱۰ دارند با این روش یادگیری و یادآوری مطالب در آنها نزدیک به ۳۰٪ افزایش میابد .

 

نويسنده: حامد تاريخ: یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

راهکارهایی برای جلوگیری از اتلاف وقت در سازمانها
موضوع مدیریت زمان و جلوگیری از اتلاف وقت در ادارات و سازمانها جزو مباحث بنیادی و اساسی در چارچوب نظام اداری و سازمانی است. از سوی دیگر در دسترس‌بودن فن‌آوریهای جدید در سازمانها از دیگر موارد مهمی است كه تا اندازه زیادی سبب هدررفتن وقت و زمان در سیستم اداری می‌شود.
پیشرفت فردی و اجتماعی مستلزم توجه به زمان است. زیرا جوامع بشری براساس برنامه زمانبندی‌شده به سمت اهداف استراتژیك حركت می‌كنند. در زمان مشخص به اهداف برنامه رسیده و در نتیجه كشوری ثروتمند و مترقی همراه با رفاه اجتماعی را می‌سازند. این جوامع معمولاً از یك سیكل فقر، تلاش و آینده‌نگری، چرخه ثروت، توسعه و قدرت جهش می‌یابند. برعكس جوامعی وجود دارند كه از سیكل ثروت، اتلاف وقت و بی‌مسئولیتی به چرخه فردگرایی، نابسامانی، هرج و مرج و سرانجام فقر اجتماعی سرازیر می‌شوند. انسانها از دیرباز به اهمیت زمان و غنیمت شمردن آن در قالب ضرب‌المثل‌ها، شعر و ادبیات توجه داشته‌اند و محدودیت زمان و برگشت‌ناپذیری آن برای بشریت همواره مطرح بوده است. در علوم فضانوردی با محاسبات یك هزارم ثانیه تاخیر سبب می‌شود ماهواره در محل مورد نظر قرار نگیرد و یا در پزشكی سه دقیقه نرسیدن اكسیژن سبب مرگ بیمار می‌شود. یكی از مشكلاتی كه با همه‌گیرشدن اینترنت، گوشی‌های تلفن همراه و خدمات آن و همچنین متكی بودن به كامپیوتر، به شدت موجب نگرانی كارفرمایان، روسای ادارات و همچنین مراجعان شده، افزایش شدید میزان اتلاف زمان كار به وسیله كاركنان شركت‌ها است. در گذشته‌ای بسیار نزدیك، مشكل بزرگ كارفرمایان، صحبت كردن بیش از حد و غیرضروری كاركنان با یكدیگر و با تلفن بود، كه علاوه بر منحرف كردن حواس دیگران از كار، زمان بسیاری از طرفین گفتگو را به خود اختصاص می‌داد. برای حل این مشكل در ادارات بزرگ، كابینهایی برای هر كارمند درنظر گرفتند و زمان استفاده از تلفن به شكل خودكار به ۱ تا ۳ دقیقه محدود شد.
این روش تا مدتی عملی بود، اما آمار و ارقام نشان می‌دهند كه دیگر چنین نیست. آمریكا به عنوان كشوری كه تا مدتها از كمترین میزان اتلاف وقت در كار برخوردار بود، از آمار جدید بسیار شگفت‌ زده شده است. كارمندان عادی آمریكایی، به گفته خودشان، به غیر از ساعت ناهار، روزی ۰۹/۲ ساعت از زمان خود را به هدر می‌دهند.
بسیاری از مدیران برای كاركنان تا یك ساعت اتلاف وقت روزانه را عادی می‌دانند. اما ۰۹/۲ ساعت در روز برای هر نفر چیزی معادل ۷۵۹ میلیارد دلار ضربه مالی دربر دارد. تحقیقات نشان می‌دهد كه بیشترین عوامل وقت‌كشی در میان كارمندان، رسیدگی به امور شخصی از طریق اینترنت، پاسخ دادن یا فرستادن پیامهای اینترنتی یا پیامهای كوتاه بر روی تلفن همراه و همچنین بازیهای كامپیوتری و استفاده از تلفن است. به ویژه كه با داشتن تلفن همراه، زمان مكالمات تلفنی تحت كنترل نیست و به علت بی‌سیم بودن می‌توان با آن به جاهایی دور از چشم روسا رفت و صحبت كرد. بیل كولمن نایب رئیس ارشد مجله مهم اقتصادی اداری salary.com درباره وقت‌كشی با اینترنت می‌گوید: ”بخشی از دلیل چنین كاری، مقاومت ناپذیری افراد در برابر اینترنت است. اینترنت خود تجسم وسوسه است كه روی كار شما نشسته است. غرق شدن در كار پاسخ به ایـمیلهای شخصی و گشت‌زنی در شبكه بسیار ساده انجام می‌گیرد. مهمتر از همه اینكه چنین مشغولیتهایی كاملاً مانند كار به نظر می‌رسند و مچ‌گیری از این افراد مشكل‌تر و توجیه‌ آن هم ساده‌تر است.“
راههای جلوگیری از اتلاف وقت شناخت صحیح و به موقع عواملی كه وقت ما را هدر می‌دهند، بسیار مهم است زیرا بدین ترتیب راه درمان بیماری اتلاف وقت را كوتاه خواهیم كرد. بد نیست این سوال را مطرح كنیم كه وقت روزانه شما صرف چه كارهایی می‌شود؟ فرقی نمی‌كند دارای چه موقعیتی شغلی و كاری هستید فقط كافی است لحظاتی روزهای گذشته و امروز خود را مرور كنید. ? همیشه اهدافتان را به واضح‌ترین شكل ممكن تعریف كنید. از مهمترین ویژگی افراد موفق، یكی توانایی‌شان در تعیین هدف، و دیگری نوشتن اهدافشان است. با نوشتن، اهداف، همیشه پیش رویمان هستند. بنابراین، هدفمان را به روشنی كامل تعریف و سعی كنیم تصویری از آن در ذهن‌مان بسازیم زیرا بدون هدف بودن باعث بی‌انگیزه‌بودن و تنبلی در زندگی كاری و شخصی می‌شود. ? برای آنكه بر ”زمان در اختیار“، احاطه داشته باشید و بتوانید آن را مدیریت كنید باید هدف‌گذاری مناسبی داشته باشید. یعنی برای هر روز كاری خود اهدافی را ترسیم كنید. برای هدف‌گذاری موارد زیر را درنظر بگیرید:
۱) هدف باید روشن، قابل اندازه‌گیری، واقع‌بینانه، قابل دسترسی و محدوده زمانی معینی داشته باشد.
۲) هنگامی كه با شخصی تماس می‌گیرید كه شهرت بدی در پرحرفی دارد یا اصولاً با شما بیش از حد صحبت می‌كند، از همین ابتدا به او بگویید كه تنها چند دقیقه برای گفتگو وقت دارید. سپس كار خود را مطرح كنید و پس از گرفتن اطلاعات لازم یا پاسخ دادن به خواسته او، ارتباط را قطع كنید. اگر شخص مورد نظر گفتگویی بی‌هدفی را آغاز كرد، به او یادآوری كنید كه باید بروید و اگر لازم باشد بعداً به او تلفن خواهید كرد.
۳) اگر در موقع كار پاسخ دادن به پیامهای كوتاه sms برایتان یك عادت شده است روزی به چند پاسخ جواب ندهید. كم كم این تعداد را افزایش دهید. ۴- مدیران برای انجام دادن كار دامنه زمانی معین تعیین كرده و به بازده كاری كارمندان توجه داشته باشند نه به مدت زمانی كه به آن كار مشغولند. ۵- اتلاف وقت در كار می‌تواند نشانه نارضایتی از كار باشد. اگر متوجه شده‌اید ك به طور فزاینده‌ای به كارهای بی‌مورد و به عبارتی وقت‌كشی می‌پردازید؛ از خود بپرسید كه واقعاً زمان و عمرتان چه ارزشی دارد؟ شاید موقع آن باشد كه زمان و نیروی خود را صرف انجام كاری كنید كه از آن لذت می‌برید. در غیر این صورت نه تنها عمر و نیروی خود را به هدر داده‌اید، بلكه برای هیچ كس مفید واقع نشده‌اید.
باید نكات زیر را همواره مدنظر داشته باشیم:
۱) باید این نكته را به خاطر بسپارید كه در قبال وظایف سازمانی خود مدیریت سیستم و یا كارفرمای خود تعهدی سپرده‌ایم كه باید با رعایت وجدان كار نسبت به انجام این تعهدات در قبال ساعت حضور در محل كار تلاش كنیم.
۲) فراموش نكنیم كه ممكن است بیرون از سازمان افرادی با انگیزه و دانش بیشتر می‌توانستند بر صندلی شما بنشینند اما در حال حاضر این مسئولیت و پست توسط شما اشغال شده است. پس با تلاش خود و استفاده از وقت به حسن اعتماد سازمان نسبت به خود پاسخ مثبت دهیم.
۳) در نهایت كه ابتدای هر آغازی باید باشد، فراموش نكنیم كه خدای عادل و بینا بر همه اعمال ناظر است.
نويسنده: حامد تاريخ: یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

راههی جلوگیری از اتلاف وقت

 


نخست باید علل و عوامل اتلاف وقت را بازشناخت. در مورد علل و عوامل نیز ابتدا باید آنها را بر اساس نوع زمانی که مد نظر است و محیطی که زمان یا وقت در آن مورد استفاده قرار می گیرد، دسته بندی کرد. بهره گیری از زمان در زندگی روزمره فردی :بیشتر با علل و عوامل مربوط به شخصیت افراد، تربیت دوران کودکی، نوجوانی و جوانی و برخی از امور و مسائل روان شناختی اشخاص و میزان اطلاعات علمی و تخصصی آنها ارتباط می یابد.

 برای افرادی که زمینه و یا موقعیت استفاده از زمان را به علت کم اطلاعی و بیکاری به هر دلیل- ندارند، وقت اصولاً اهمیتی ندارد تا در باره اتلاف آن بیندیشند و یا روشی برای پیشگیری از آن در نظر بگیرند. در این گروه تنبلی و تن پروری و در نتیجه مسأله اتلاف وقت را باید از طریق ایجاد شغل یا اشتغالات مفید گوناگون دیگر حل کرد.

 یأس و ناامیدی و برخی از شکست های فردی و اجتماعی و بی توجهی به نتایج کار و فعالیت برخی از فرهیختگان نیز در بی اعتنایی به وقت و در نتیجه اتلاف آن نزد این گروه مؤثر است بطور خلاصه در روش پیشگیری از اتلاف وقت در این بخش باید به علل و عوامل اجتماعی، روانی، اقتصادی و احتمالاً تاریخی اندیشید و آنها را از سر راه برداشت

استفاده از زمان در امور اجرایی و خدماتی:استفاده از وقت در امور اجرایی و خدماتی در ایران، با موانع و علل و عواملی خارج از اراده افراد و حتی مجموعه آنها، ارتباط دارد. در شهرهای بزرگ ایران و نیز کلان شهر تهران وقت ارزشمند گروههای مختلف علمی و فنی و اجتماعی شاید در بهترین ساعات آن تلف می شود و این اتلاف وقت در رفت و آمد درون شهری از محل اقامت تا محل کار و در طول روز در جابجایی هایی که لازمه انجام خدمات گوناگون است صورت می پذیرد و به نظر می رسد که پیشگیری از اتلاف وقت فراوان در این قلمرو تقریباً ناممکن باشد.

شاید گفته شود که برخی از خدمات را که انجام آنها مستلزم مراجعه به ادارات و به اصطلاح مسافرتهای درون شهری است می توان از طریق پست و یا تشکیل مجتمع های خدماتی سر و سرمان داد. با آنکه سالهاست که در این باب سخن گفته می شود و طرحهایی نیز عرضه شده است، هنوز کار به جایی نرسیده است و بعید است که در سالهای آینده نیز امکانات و تجهیزات لازم برای این امر فراهم شود. اما با فرض اینکه این بخش از مسأله حل شود، اصل مسأله  که مربوط به اتلاف وقت در زمینه های پرارزش دیگر از قبیل جلسات تصمیم سازی و تصمیم گیری و نیز امور مربوط به آموزش و پژوهش است، از این طریق قابل حل نیست. و چنانچه برگزاری جلسات تصمیم سازی و بخشی از جلسات تصمیم گیری حداقل در قالب بیان آرزو- از طریق تشکیل جلسات به کمک رایانه قابل حل باشد، آزمایشگاه و دانشگاه مجازی و نیز آموزش و پرورش مجازی، به فرض عملی بودن، کارساز نیست. در یک زمینه خاص که آموزش و پژوهش دانشگاهی باشد، ایجاد شهرکهای دانشگاهی در شهرهای بزرگ و کلان شهر تهران شاید راه حل باشد. در این شهرک استادان و دانشجویان باید اسکان داده شوند. این راه حل به شرط وجود اعتبارهای کلان، و البته خارج از توان کنونی و حتی آینده نزدیک و متوسط مدت جامعه، ممکن است عملی باشد. در عین حال باید برای بسیاری از مشکلات اجتماعی، اخلاقی، روانی چنین جامعه های کوچک بسته نیز اندیشید و فایده هزینه، یا فایده زیان این راه حل را به دقت محاسبه کرد. شاید این محاسبه سبب شود که اتلاف وقت بر وضع نابهنجاری که احتمالاً این جامعه بسته عامل آن می شود مرجح دانسته شود.

بهره گیری از وقت در کارهای دسته جمعی

نوع سوم بهره گیری از زمان و نیز اتلاف وقت در کارهای دسته جمعی، در زمینه ها و سطوح علمی و فنی و تفکر و تدبر و جلسات مشاوره، تصمیم سازی و تصمیم گیری و بطور کلی ادارة عالی امور مختلف علمی و فنی، پژوهشی، مدیریت های کلان، مسائل سیاسی و اجتماعی مربوط به کل کشور مطرح می شود. در این بخش نیز اتلاف وقت قابل ملاحظه است و دارای علل و عواملی است که می توان آنها را دسته بندی کرد. پیش از بیان دسته بندی یاد شده باید به این نکته اساسی توجه کرد که لازمة کار دسته جمعی به معنی واقعی و کامل کلمه اینست که کلیة افراد درگیر در کار دسته جمعی در اظهار نظر به هنگام بحث و در بیان نظر نهایی و احتمالاً اجرای کار، بر مبنای تصمیم جمعی، شرکت فعال داشته باشند. با این فرض چنانچه هر یک از افراد به هر علت و دلیل از حضور فعال خودداری کنند، عملاً موجب اتلاف وقت دیگران می شوند.

وقت شناسی جدید

وقت شناسی جدید در گرو:

تکامل شناسی جدید (تکاملی)

جامعه شناسی جدید (اجتماعی)

انسان شناسی جدید (فطری)

تکاملی: نیازمندی های تاریخی و تنظیم قوانین توسعه (نظام ارزشی)

اجتماعی: نیازهایی که ریشه اجتماعی دارد و برای عموم جامعه تنظیم شده است.

فطری: خصوصیاتی که جزء غرایز فطری و دارای ریشه طبیعی بوده، منشاء آن نیازهای شخصی و فردی است.

خوش آنکه دریابیم خود را و زمان را!

تنظیم رفتار اجتماعی در گرو شناخت ویژگی های تکاملی دوران ما می باشد.

ویژگی اصلی تکاملی دوران ما:

بالندگی در مسیر معنویت

بی قراری برای دستیابی به عدالت

تلاش روزافزون برای نیل به کارآمدی

اتلاف وقت را در دو قسمت می توان بررسی نمود

1-برای چه هدفی وقت صرف می کنیم؟

2-چگونه از زمان برای رسیدن به آن هدف استفاده می نماییم؟

مجموعه فوق اثربخشی  و کارآیی  استفاده از وقت و زمان را نشان می دهد.

 در مقایسه کوتاه دو کشور سوئیس و ایران که در اولی ساعت کار ماهانه افراد کمتر از ایران است ولی نحوه استفاده از زمان و هدفی که انتخاب شده است به صورتی است که تولید ناخالص ملی سوئیس حدود سی برابر ایران است. به عبارت دیگر اگر ساعت کار روزانه را هشت ساعت بدانیم ارزش تولید درآمد هشت ساعت کار در ایران معادل حدود 15 دقیقه کار در سوئیس است.

راهبردهای لازم برای استفاده از زمان

استفاده از زمان به فرد بستگی دارد به کارگیری آموزش های فردی می تواند تلفات وقت را کاهش دهد. در این زمینه کتاب ها و مقالات گوناگونی تدوین شده که قابلیت بهره برداری دارند.

 در فعالیت های جمعی از پایین ترین سطح نظیر خانواده تا سطوح عالی نظیر کنفرانس ها و نشست های جمعی که افراد با خصلت های مختلف شرکت دارند آیا می توان یک الگو ارایه داد که همگان به بهترین وجه و به صورت بهینه از وقت استفاده نموده و تلفات وقت کاهش یابد؟

به نظر می رسد هر مقدار تنوع افراد و سطح تجمع گسترده تر گردد پیچیدگی ابعاد آن برای بهینه نمودن استفاده از وقت بیشتر می شود.

 پذیرش قواعد جمعی مورد قبول و انعطاف پذیری لازم برای نحوة استفاده از وقت در یک جمع می تواند مجموع تلفات را کاهش دهد. آموزش رفتار اجتماعی و پذیرش اخلاق و تعهد اجتماعی ابزار مهم کاهش تلفات وقت در جمع است نظیر: نظم صحبت، رعایت زمان، منظم بودن در بیان، در چارچوب صحبت نمودن، تلاش در متمرکز نمودن بحث ها.

 آموزش نحوه مشارکت در جوامع در همة سطوح کلید مهمی برای کاهش تلفات وقت جمعی است.

مدل توانمندی صرف صحیح زمان

هر صاحب عمری یا صاحب وقتی با 4 مؤلفه تعامل و بستگی موزون دارد. در مدل پیشنهادی مؤلفه ها بشرح زیر تعریف می گردند:

1-باور و نگرش صحیح به زمان و عمر

2-دسترسی به روشها و یا در مفهوم کامل آن دانش مدیریت زمان

3-مهارت بکارگیری دانش مدیریت زمان

4-زمان (عمر) در اختیار

 کلید موفقیت در مدیریت زمان

زمانی که برای کارهای خود لیست تهیه کنیم و آنها را با توجه به اولویت منظم کنیم بخش عمده ای از کار انجام شده است.

پس کلید اصلی در مدیریت زمان تعیین اهداف و درجه بندی آنها بر اساس ضروریت که در این مرحله به هر یک اهداف بطور دقیق توجه کرده اید.

با این کار شما می توانید زمان خود را به نحو احسن به کارهای مهم تخصیص دهید.

مراحل مدیریت زمان

توسعه و تقویت مدیریت کردن زمان شامل سه مرحله کلی زیر می باشد:

1-حساس شدن ذهنی نسبت به یک سرمایه عادی شده ای به نام زمان.(ماهی در تا زمانی که هست نمی داند ولی در بیرون قدر انجا را می داند ویا مرگ انسان)

2-شناسایی آفات و راهزنان و دامهای زمان و دلایل اتلاف زمان.

3-جستجوی راه حلهایی برای جلو گیری از اتلاف زمان و بکار گیری تدریجی آنها.

برنامه ریزی زمان چیست

برنامه ریزی زمان بهترین وسیله برای ترتیب دان سازمان و حفظ خود انظباطی است.و آن عبارت است :

1-بیشتر از یک دفترچه یاداشت است:

2-کلاسوری با برگه های متغییر است(شامل کلاسور کاربردی که برگه های قابل جابجایی دارد و با مقتضیات تغییر میکند.)

3-فهرست سیستم برنامه ریزی زمان است|(حافظه کمکی شخصی برای تمام برنامه ها .اشکال و فهرستها.)

4-اصول مکتوب کردن موضاعات است

5-یک برنامه روزانه با نگهداری جزییات.

6-ادرسها و تلفنها است

اهمیت برنامه ریزی در مدیریت زمان

در نظر گرفتن فقط 8 دقیقه در روز جهت برنامه ریزی برای هر یک از از کارهایی که انجام می دهید در نهایت شما را قادر خواهد ساخت که روزی یک ساعت زمان برای کارهای مهمترتان ذخیره سازی نمایید. علاوه بر این برنامه ریزی محاسن زیر را در بر دارد.:

-شرایط مکتوب سازی اهداف را فراهم می نماید.

-کنترل ما را در انجام اکور بیشتر می کند و سر در کم نمی شویم.

-باعث کم شدن اشغال ذهن و آزاد شدن بخش بیشتر آن.(فشار ذهنی).

با عث خود انگیزشی در کارکنان می شود.

باعث ایجاد تمرکز در انجام امور می شود.

- امکان بررسی مجدد را فراهم می آورد.

مستند سازی را میسر می کند.

روش کار در مدیریت زمان

برای رسیدن به هدف باید یک روش کار موثر وآزموده انتخاب شود و کارشناسان مدیریت زمان روش زیر را پیشنهاد می کنند.

1- فهرست اهداف دراز مدت خود را بنویسید.

2-درجه بندی اولویت این اهداف را تعیین و در مقابل هر هدف بنویسید.

3-فهرست کارهای لازم برای نیل به اهداف با اولویت یک را تهیه کنید.(خرد کردن اهداف به کارهای کوچکتر).

4-درجه اولویت این کارها راتعیین و کارهای با اولویت یک را مشخص کنید.

5-برنامه زمانبندی کارهای اولویت بندی شده را تهیه نماید.

6-کارها را طبق برنامه انجام دهید.

 

 

نقش تعیین اهداف

(وقتی هدفمان را از دست می دهیم مجبور هستیم سعی خود را چند برابر کنیم)مارک تواین

مدیران موفق مدیرانی هستندکه قادرند بطور واضح و روشن تعریفی از اهداف بیان منند.

مکتوب کردن اهداف و برنامه ها

کسی که در بهار چیزی نکارد در پاییز چیزی درو نخواهد کرد.

بهترین روشی که ما را قادر خواهد ساخت تا زمان موجود را سازماندهی کنیم و همچنین از زمان برای رسیدن اهداف شخصی و حرفه ای استفاده مناسب و بهینه کنیم برنامه ریزی است.

برنامه ریزی یعنی آماده نمودن امکانات و منابع و وسایل جهت تحقق بخشیدن به اهداف می باشد.

برنامه ریزی یعنی ذخیره سازی زمان.

تجارب در زمینه کسب و کار و سایر امور نمایانگر این امر است که حتی تلاش برای مکتوب سازی برنامه ریزی زمان ما را یاری می دهد تا در اجرای برنامه ها زمان کمتری صرف نماید.که این زمان کم همان زمانی است که برای ما ذخیره می شود.

روش تعیین اولویتها

بهتر است انسان کار صحیح انجام دهد تا کار را به روش صحیح انجام دهد. دراکر.

دو عامل بسیار مهم در بروز مشکلات مدیریتی و جود دارد که کارها را دچار اشکال می کند و عبارتند از:

1- وسوسه دایمی برای انجام کارهای بسیار زیاد بصورت یکباره.

2-اسراف انرژی در فعالیتهای فوری .

در پایان یک روز کاری سخت ممکن است شما به این واقعیت دست پیدا کنید که هر چند بسیار سخت کار کرده اید اما با این و جود مقداری از کارهای مهم انجام نشده و مقداری از آنها هم تکمیل نشده اند.

مدیران موفق دارای دارای ویژگی توانایی تحمل مسئولیتهای سنگین را دارند.و آنان را از دیگران متمایز می کنند.

اولویت گذاری فعالیتها بدین معنی است که مشخص کنیم کدامیک از و ظایف بالاترین اهمیت و کدامیک از درجه اهمیت کمتری بر خوردار است.و کدامیک از این فعالیتها قادر به انجام در پایین ترین سطح اولویتها می باشد.

مزایای اولویت بندی فعالیتها

اولویت بندی محاسن زیر را در بر دارد.:

1-با بیشترین کارایی وظایفتان را طبق جدول زمانبندی انجام دهید.

2- هدف گذاریتان قابل دسترسی خواهد بود.

3-تمامی وظایفی که توسط دیگران قابل اجرا می باشد را مجزا کرده و به آنها تفویض می کنید.

4-در پایان یک دوره برنامه ریزی شدخ (یک روز کاری) به عنوان مهم ترین مساله میزان نتایج هر یک از فعالیتها انجام شده را اندازه گیری کنید.

5-قضاوت در باره خود و کارهای انجام شده خود را به دیگران وا گذار کنید.

نحوه اولویت بندی امور

برای اولویت بندی امور در مدیریت زمان کارها را به پبج دسته تقسیم می کنند بشرح زیر:

1-کارهای مهم و فوری: گزارشات مهم یا قرار ملاقات مهم.

2-کارهای مهم وغیر فوری:تصمیم گیری در مورد این کارهاست که افراد موفق را از ناموفق جدا می کند.که گاهی افراد ناموفق این امور را پشت گوش می اندازند.

3-کارهای فوری اما غیر مهم:بیشتر وقتها افراد ناموفق را در پی انجام این کارها می بینیم.و دلیل فوریت این امور برای شخص دیگری است وتوسط وی پیگیری می شود. ودر اینجاست فرد موفق خود باید اولویت بندی کند نه برای او تصمیم گرفته شود.

4-کارهای کم اهمیت و غیر فوری:این کارها توسط افراد ناموفق حتی زودتر از کارهای مهم انجام می شوند. طبیعت این افراد تفننی و سر گرم کننده است.

5-کارهای بیهوده و وقت گیر:این کارها وقت کشی محض است.و تنها کسانی که کمترین ارزشی برای وقت و عمر خودقائل نیستند و دلشان برای وقت و عمر خود نمی سوزد.

 

 

************منبع:http://monazzam.persianblog.ir/post/167************

 

نويسنده: حامد تاريخ: یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

چه کار کنم تا زمانم را کمتر از دست دهم؟

-فهرستی از مهمترین کارهای خود تهیه کنید

- سررسيدي زيبا انتخاب‌كنيدتا ازنوشتن درآن احساس لذت كنيد.

- هر روز كاري را با كارهاي مهم شروع كنيد.

- هميشه ازخودبپرسیم هم اکنون بهترین کاربرد وقت من چیست؟

- هر ورق كاغذ را فقط يك بار از زير دستتان بگذرانيد.

- كارهاي قابل واگذاري را مشخص وبه ديگران تفويض كنيد.

- كاري كه قرار گذاشته‌ايد هم اكنون شروع كنيد.

- كارهاي زياد را همزمان با هم شروع نكنيد.

- يك روز را سيصد و شصت و پنج بار تكرار نكنيد.

- براي ارزيابي كارآيي خود فهرست زمانبندي شده رامروركنيد.

- هرروزفرصتي رادرآرامش، براي فكركردن اختصاص دهيد.

نويسنده: حامد تاريخ: شنبه 18 آذر 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

اصول مديريت زمان

اصول مديريت زمان

         چشم اندازها و رويا های ما، بيانيه ماموريت شخصی

         هدف گذاری

         تعيين اولويت

         رعايت اولويت

 

عمر ما چگونه می گذرد؟

         بيست و پنج سال صرف خوابيدن مي شود.

         هشت سال براي درس خواندن سپري مي شود.

         شش سال دراستراحت كردن مي گذرد.

         هفت سال صرف تعطيلات وتفريح مي شود.

         پنج سال با حرف زدن و مذاكره با ديگران مي گذرد.

         چهارسال براي صرف غذا وقت مي گذرد.

         سه سال به رفت وآمد كردن مي گذرد.

          

به نظر شما ارزش زمان چقدر است؟

         برای دانستن ارزش یک سال ، از دانش آموزی که در امتحانات آخر سال از درسی نمره نیاورده است بپرسید.

         برای دانستن ارزش یک ماه ، از مادری که نوزادی نارس به دنیا آورده است بپرسید.

         برای دانستن ارزش یک هفته ، از سردبیر یک هفته نامه بپرسید.

         برای دانستن ارزش یک ساعت ، از عشاقی ! که در انتظار دیدن یکدیگر  هستند بپرسید.

         برای دانستن ارزش یک دقیقه ، از کسی که از قطار جا مانده ا ست بپرسید.

         برای دانستن ارزش یک ثانیه ، از کسی که درست در لحظه آخر از خطر یک تصادف جان سالم به در می برد بپرسید.

         برای دانستن ارزش یک میلی ثانیه ، از کسی که در مسابقات المپیک به مدال نقره دست یافته است بپرسید.

          

دزدان زمان كدامند؟

         تلفن زدن

         مراجعات شخصی (منظور ارباب‌رجوع نيست بلكه دوستان و هم‌كاران)

         جلسات

         كارهايی كه می‌بايست به ديگران محول شوند.

         طفره‌رفتن و ترديد در تصميم‌گيری Procrastination and Indecision ) )

         شروع كار آن‌هم وقتی اطلاعات شما درباره‌ی آن ناقص است.

         بحران زدگی  Fire Fighting) )

         ارتباطات مبهم

         اطلاعات تكنيكی ناقص

         اهداف و اولويت‌های مبهم

         فقدان برنامه‌ريزی

         استرس و خستگی

         ناتوانی در گفتن واژه‌ی "نه"

         عدم وجود نظم و ترتيب

عوامل اتلاف وقت كدامند؟

         تلاش بیش از حد در یک کار

         تعلل کردن و پشت گوش انداختن

         وقفه ایجاد کردن در میان یک کار

         گوش ندادن

         ناتوان بودن در گفتن "نه"

         ناتوان بودن در نتظیم اولویتها

         همه را در یک کار سهیم کردن

         زیاد از حد به جزئیات توجه کردن

         کم توجهی به مطالب اصلی

         بی برنامگی

         کم توجهی به کل کار و اهداف آن

         انجام دادن یک کار جزء جزء شده

         کم توجهی به استراحت و آرامش که سبب ایجاد اشتباه و خستگی مفرط میشود

         اطلاعات (فقدان، ناکافی، نا واضح)

         مطالب خواندنی بسیار زیاد

         جلسات (خیلی زیاد، خیلی طولانی)

         تلفن (ناتوانی در برقراری ارتباط موقع نیاز (مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد!)، مزاحمهایی که میان تلفن شما وارد میشوند، زیاد صحیت کردن با تلفن)

         کمبود نیروی حمایتی

         سیستمهای فایل بندی و طبقه بندی (ضعیف، پیچیده)

         نقصهای فنی (ماشین، کامپیوتر، آسانسور)

         افراد دیگر (تنبل، غایب، متاخر)

نويسنده: حامد تاريخ: شنبه 18 آذر 1391برچسب:دزدان زمان, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

مطالب کلبدی مدیریت زمان

 

مديريت زمان

 

مديريت زمان

آيا شما هم به اين فکر مي‌کنيد که کاش زمان بيشتري براي انجام کارهاي‌تان داشتيد؟ آيا به اين فکر مي‌کنيد که کاش مي‌توانستيد وقت خود را به کارهاي مفيدتري اختصاص دهید؟ آيا شما هم با کمبود وقت شديد درگير هستيد؟

مديريت زمان عنوان مهارتي است که به شما کمک مي‌کند تمام کارهاي خود را سر وقت و به موقع انجام دهيد و هيچ گاه دچار کمبود زمان نشويد.اما به دست آوردن مهارت مديريت زمان که فکر مي‌کنم تک تک ما به شدت دنبال آن هستيم خيلي ساده نيست.

اگر با ديدن تيتر چشم‌هاي‌تان برق زد خوشحال باشيد.در ادامه 11 قانون طلايي مديريت زمان را که برگرفته از اين مقاله فوق‌العاده است با هم مرور خواهيم کرد.

 

يک/ باور داشته باشيد مديريت زمان يک افسانه است!

خوب اين خيلي عنوان خوبي براي اولين قانون يک مقاله درباره مديريت زمان نيست. اما شما که نمي‌خواهيد خود را گول بزنيد؟ براي شروع بايد باور داشته باشيد شما به هيچ عنوان نمي‌توانيد مديريت زمان داشته باشيد!

در واقع يک روز فقط و فقط 24 ساعت است و اين 24 ساعت هم خواه ناخواه مي‌گذرد. شما به جاي تلاش براي مديريت زمان، بايد «خودتان را مديريت کنيد» براي انجام به موقع کارها. اين راز بسيار مهم شما را وادار مي‌کند به شخصيت خودتان دقيق‌تر بشويد.

 

دو/برای مدیریت زمان به دنبال جاهايي بگرديد که زمان را تلف مي‌کنيد.

اولين قدم در مدیرت زمان اين است که به دنبال سارقين زمان بگرديد. ببينيد کجا وقت‌تان به صورت نادرست هدر ميرود و شما نمي‌توانيد از آن زمان‌ها استفاده مناسبي در جهت بهره‌وري ببريد.

خيلي وب‌گردي الکي مي‌کنيد؟ هميشه تلفن مي‌سوزانيد؟ به خداوندگار SMS تبديل شديد؟ براي وقت‌گذاري کارتون‌هايي مانند فوتباليست ها را هم نگاه مي‌کنيد؟ انتظار هم داريد وقت کم نياوريد؟

 

سه/ براي تلاش‌هايتان براي مديريت زمان هدف بگذاريد.

يادآوري مي‌کنم، توجه مديريت زمان روي تغيير رفتارهاي شماست و نه تغيير زمان  [گام شماره يک].  يکي از بهترين جاها براي شروع اين تغيير رفتار تلاش براي حذف جاهايي است که وقت شما الکي تلف مي‌شود [گام شماره دو]براي مثلا يک هفته سعي کنيد يک هدفي بگذاريد و حتما هم انجامش بدهيد. نگاه نکردن برنامه عمو پورنگ که سخت نيست! هدف مي‌تواند نزدن SMS براي يک هفته باشد.

 

چهار/ برنامه‌هاي مديريت زمان‌تان را اجرايي و گسترده کنيد.

اين شايد يک جورهايي با گام شماره سه از يک رده باشند. شما توانستيد يک هدف را براي يک مدت محدود تنظيم کنيد و به آن عمل کنيد.در اين گام شما بايد يک خورده به خودتان فشار بياوريد. نترسيد به ذخاير چربي شما آسيبي وارد نمي‌شود.

شما کم‌کم بايد اين زمان‌هاي محدود را افزايش بدهيد و در عين حال تعداد اهداف را هم زياد کنيد. براي مثال براي يک ماه نه SMS بزنيد. نه برنامه‌هاي وقت‌گير و بعضا وقت تلف‌کن تلوزيون را نگاه کنيد. نه وبگردي بيهوده کنيد و نه …

طبيعتا وقتي قدم سوم را با موفقيت برداشتيد با کمي تلاش اين قسمت را هم مي‌توانيد پشت سر بگذاريد. هر چند شايد خيلي ساده به نظر نرسد!

 

 

مديريت زمان

مدیریت زمان

 

پنج/ از ابزارهاي مديريت زمان استفاده کنيد.

خوب بديهي است که حتي يک برگ کاغذ هم مي‌تواند ابزار مديريت زمان باشد، اگر شما کارهاي‌تان را مرتب و منظم روي آن بنويسيد و تحليل کنيد.در حقيقت قسمت مهم کار هم همين جاست.

چه نرم افزارهاي بسيار پيشرفته و چه Outlook ساده همه مي‌توانند شما را در رسيدن به مقصودتان کمک کنند.مهم اين است که شما خودتان بتوانيد به نوبه خودتان کمک کنيد.با استفاده از ابزارهاي زيادي که وجود دارد زمان بندي روزانه خودتان را بنويسيد و کلاه‌تان را قاضي کنيد ببينيد کجاي کار را اشتباه کرديد و کجاها را هم درست رفتيد.پشت گوش نندازيد خيلي زود عيب و ايرادهاي کارتان را متوجه مي‌شويد.

 

شش/در برنامه ریزی مدیریت زمان  بي‌رحمانه اولويت‌ بندي کنيد.

ممکن است شما 10 تا کار داشته باشيد. آيا شما انساني هستيد که بتوانيد در يک لحظه هر 10 کار را انجام دهيد؟ اگر مي‌توانيد انسان نيستيد. فرشته‌اي چيزي هستيد احتمالا!

کارهاي‌تان را اولويت‌بندي کنيد. مسلما به کارهايي برمي‌خوريد که سريع‌تر بايد انجام شوند يا کارهايي که اگر عقب بيافتند ضرر بيشتري را به شما تحميل مي‌کنند. يادتان باشد اگر اشتباه اولويت‌بندي کنيد ضرر مي‌کنيد پس براي جلوگيري از آسيب‌هاي زماني هم که شده است بي‌رحم و خشن باشيد.

 

هفت/ «به ديگران محول کردن» را ياد بگيريد.

اين بيشتر براي بيزينس و مديريت تجاري کاربرد دارد اما مي‌شود به زندگي شخصي هم تعميمش داد.شما مدير شرکت هستيد و نه کسي که بخواهد همه فن حريفي خود را به رخ ديگران بکشد.سعي کنيد ياد بگيريد چطور بار کارها را ميان افرادي که سوپروايزر يا سرپرستشان هستيد تقسيم کنيد.Decide To Delegate يک منبع انگليسي خوب براي آشنايي با مباني تقسيم کار به اين سبک است.

 

هشت/ يک برنامه روزمره تنظيم کنيم.

در برنامه مدیریت زمان يک برنامه روزمره براي خودتان درست کنيد.براي مثال فکر کنيد صبح که بيدار شديد کار شماره يک را بکنيد ( مثلا ايميل چک کردن ) و سپس کار شما دو را بکنيد ( مثلا رفتن به بانک براي امور مالي ) و … در آخر هم يک برنامه جمع‌بندي داشته باشيد[گام شماره پنج ].

در مواقع پيدايش بحران‌هاي زماني اگر بتوانيد هر چه بيشتر به برنامه روزمره خود وفادار بمانيد، کمتر دچار مشکل مي‌شويد. حالا شما کم‌کم به يک مدير زمان موفق تبديل مي‌شويد.

 

نهم/ عادت بدهيد به قرار دادن زمان‌هاي محدودي در ميانه فعاليت‌ها

یکی از قانون های طلایی مدیرت زمان این است که خودتان را عادت بدهيد بين کارهايي که مي‌کنيد يک زمان محدود هم در نظر بگيريد براي يک سري کارهاي خاص. بگذاريد مثال بزنم.

شما نمي‌توانيد کل روز را به ايميل جواب دادن بگذرانيد. ولي مي‌توانيد بين فعاليت‌هاي‌تان زمان‌هاي کوتاه 15 دقيقه‌اي به پاسخ دادن به Email اختصاص بدهيد. همان 15 دقيقه هم بايد اصولي پاسخ داد و بي‌جهت ايميل چک کردن را کش نداد!

 

دهم/ مطمئن بشويد همه چيز مرتب و منظم است.

یکی دیگر از قانونهای طلایی مدیریت زمان نظم است.از کودکي هميشه به ما ياد داده‌اند که هر چيز را که بر مي‌داريد سر جاي خود بگذاريد يا همه چيز را در جاي مناسب خود قرار دهيد اما ما وقتي کمي مشغوليت پيدا مي‌کنيم ديگر اين دو اصل را فراموش مي‌کنيم.

براي مثال هميشه به دنبال فايل‌ها در کامپيوتر خود مي‌گرديم در حالي که اگر يک بار آنها را در کامپيوتر مرتب کرده بوديم و نظم بخشيده بوديم ديگر هر بار اين همه دچار اتلاف وقت نبوديم. همين را تعميم بدهيد به چيزهاي ديگر در محيط کار.نظم و ترتيب بزرگترين عامل در جلوگيري از سرقت وقت شما توسط خودتان است. به زيردستان خود ( مثلا به بچه‌ها وقتي مادر آنها هستيد يا کارگران وقتي سرکارگر هستيد ) ياد دهيد چگونه با نظم در بهينه‌سازي وقت کل سيستم ياري‌گر باشند.

 

يازدهم/وقت‌تان را طوري تنظيم کنيد که اسير انتظار نشويد.

شما مي‌توانيد به مطب دندان‌ پزشک تان برويد و منتظر بمانيد تا وقت ويزيت‌تان برسد. اما راستش را بخواهيد شما اصلا نيازي نداريد برويد آنجا و با انگشت‌هاي‌تان بازي کنيد يا مجلاتي بخوانيد که تاريخشان حداقل براي سال 85 است.

با موبايل يا  PDA يک ليست از کارهايي که بايد بکنيد درست کنيد. براي يک زن خانه‌دار اين مي‌تواند خريد مايحتاج، تلفن زدن به مادر مثلا، انجام کارهاي خانه، رفتن دنبال بچه‌ها يا کارهايي از اين دست باشد که بعضا بسيار وقت‌گير هم هست.

حالا خيلي راحت‌تر هستيد که طوري برنامه‌ريزي کنيد در صف يا انتظار نايستيد يا حداقل از قبل بتوانيد پيش‌بيني درستي از شرايط پيش رو داشته باشيد.تکنولوژي به کمک شما مي‌آيد.

ديگر شما هستيد که بايد تلاش کنيد اين 11 گام مدیرت زمان را به ترتيب در زندگي پياده کنيد و تاثيرات شگفت‌انگيز آن را در طولاني مدت ببينيد.

نويسنده: حامد تاريخ: شنبه 18 آذر 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ
زمان همانند يك تير از كمان رها شده است كه هرگز بازنمي‌گردد.

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to timemanagement.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com